نقل است كه روزى با جمعى مىرفت. جماعتى جوانان در فسادى بودند. تا به لب دجله رسيدند، ياران گفتند: «يا شيخ! دعا كن تا حق تعالى اين جمله را غرق كند تا شومى ايشان منقطع گردد». معروف گفت: «دستها برداريد». پس گفت: «الهى! چنان كه در اين جهانشان عيش خوش مىدارى، در آن جهانشان عيش خوش ده»...