اراده خداوند آنى است و به مجرد اراده معدوم موجود مىشود. با اين وضع چه لزومى داشته خلقت آسمانها شش روز طول بكشد؟
منبع: بررسىهاى اسلامى(به كوشش سيد هادى خسرو شاهى)، ج۲، ص: ۱۹۳ و ۱۹۴
اشكالى كه در نامه ذكر شده اشكالى است فلسفى كه در كتب فلسفه مطرح گرديده و جواب كافى داده شده است و اشكال مزبور تنها متوجه آفرينش شش روزه آسمانها نيست بلكه نظر به اينكه همه پديدههاى عالم مشهود تحت نظام حركت مىباشد و پيدايش هر چيز با حركات خاصه انجام مىگيرد و آفرينش آن تدريجى است و تدريجى بودن وجود شىء با دفعى بودن مؤثره منافى است همه اجزاى اين عالم اين اشكال را دارد و اختصاص به خلقت شش روزه آسمانها ندارد، زيرا اراده خداوندى عزّاسمه صفت ذات نيست، بلكه صفت فعل است كه خارج از ذات بوده و از مقام فعل انتزاع مىشود و معناى اينكه مىگوييم خداوند فلان چيز را اراده كرده اين است كه علل و اسباب وجودش را فراهم ساخت (عالم عالم اسباب و تحت حكومت قانون عليت مىباشد) بنابراين از باب مطابقت اراده و مراد اراده خدا در امور دفعى الوجود دفعى و در امور تدريجى تدريجى است و محذورى هم ندارد، زيرا صفتى است قائم نه فعل نه قائم به ذات تا تغيّر در ذات لازم آيد.
و اما اصل اشكال همان ارتباط حادث به قديم، يعنى ارتباط متغيّر به ثابت و به عبارت ديگر ارتباط معلول زمانى به علت خارج در زمان مىباشد كه در كتب فلسفى و كلامى مطرح شده و براى دريافت توضيح كامل آن به مظانش بايد مراجعه كرد.
آنچه اجمالًا در اين نامه مىتوان اشاره كرد اين است كه صفت تدريج و تغيّر و معناى زمان مانند بزرگى و كوچكى از معانى نسبى و قياسى است كه در ميان موجودات اين عالم با مقايسه پيدا مىشود و نسبت اشيا به خداى تعالى نسبتى ثابت و از اين صفتها خالى است.
قرآن كريم اين بيان را در دو آيه ذيل وارد ساخته:
به موجب آيه اولى كارى كه خدا وقت اراده چيزى انجام مىدهد ايجاد آن يعنى وجود خارجى آن است و به مقتضاى آيه دوم وجود خارجى اشيا نسبت به خدا ثابت و خارج از زمان مىباشد، يعنى اشيا نسبت به همديگر زمانى و متغيّر و تدريجى هستند و نسبت به خدا ثابت و غير متغيّر و غير تدريجى (دقت فرماييد).