خیلی از اوقات که مخالفین فلسفه و عرفان به حرفهای فلاسفه و عرفا اشکال میگیرند که مثلا فلان حرف شما خلاف قرآن و حدیث است؛ جوابی به که مخالفین داده میشود که شما فلسفه نخواندهاید و به صرف شنیدن چهار کلمه که فلاسفه فلان اعتقاد را دارند یا با خواندن چند صفحه مطلب؛ دارید آنها را رد میکنید. در حالی که باید اول بروید دقیق بفهمید فلاسفه چه می گویند و پیش استاد فلسفه بخوانید تا بدانید که در خیلی از مواقع شما دارید اشتباه می کنید و این ناشی از بدفهمی شماست. حتی در این رابطه حضرت امام ره نیز در کتاب شرح چهل حدیث خویش می فرمایند:
«و لازم نيست اگر انسان داراى علمى نشد از آن تكذيب كند و به صاحب آن علم جسارت نمايد. پيش عقل سليم همان طور كه تصديق بىتصور از اغلاط و قبايح اخلاقيه به شمار مىآيد، تكذيب بىتصور نيز همين طور، بلكه حالش بدتر و قبحش افزون است. اگر خداى تبارك و تعالى از ما سؤال كند كه شما كه مثلاً معنى «وحدت وجود» را به حسب مسلك حكما نمىدانستيد و از عالم آن علم و صاحب آن فن أخذ نكرديد و تعلم آن علم و مقدمات آن را نكرديد، براى چه كور كورانه آنها را تكفير و توهين كرديد، ما در محضر مقدس حق چه جوابى داريم بدهيم جز آنكه سر خجلت به زير افكنيم. و البته اين عذر پذيرفته نيست كه «من پيش خود چنين گمان كردم.» هر علمى مبادى و مقدماتى دارد كه بدون علم به مقدمات، فهم نتيجه ميسور نيست، خصوصا مثل چنين مسئله دقيقه كه پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقيقت و مغزاى آن بحقيقت معلوم نشود. چيزى را كه چندين هزار سال است حكما و فلاسفه در آن بحث كردند و موشكافى نمودند، تو مىخواهى با مطالعه يك كتاب يا شعر مثنوى مثلاً با عقل ناقص خود ادراك آن كنى! البته نخواهى از آن چيزى ادراك كرد- رحم اللّه امرأ عرف قدره و لم يتعدّ طوره.» (شرح چهل حدیث ص۳۹۰)
حال بنده اشکالی که به این جواب فلاسفه دارم این است که آیا در باقی موارد نیز اینطور است یا فقط وقتی به فلسفه و عرفان می رسیم این جواب بدرد می خورد؟! مثلا آیا وقتی فلان عالم می گوید لیبرالیسم بدرد نمیخورد و بد است و غلط است و خلاف اسلام است؛ آیا آن عالم رفته کتب اصلی لیبرالیسم را دقیق و جدی و به زبان اصلی و پیش استاد مبرز و زبدهای که خود لیبرال است بخواند یا به صرف شنیدن اینکه مثلا لیبرالیست ها فلان عقیده را دارند یا با خواندن حداکثر چند ده صفحه متن در مورد لیبرالیسم آن هم از منابع ترجمه شده و درجه سه و چهار و پنج می آید لیبرالیسم را رد می کند؟؟؟!!!
آیا مثلا ما که می گوئیم تثلیث غلط است رفتهایم دقیقا بدانیم تثلیث یعنی چه!؟ چه بسا اگر برویم پیش یک عالم و متکلم مسیحی بگوید تثلیثی که ما میگوئیم منظورمان این است و شما بد فهمیدهاید. و وقتی برایمان دقیق توضیح داد بفهمیم نه آن تثلیثی که مد نظر ایشان است درست است.
اگر هم بگوئید مثلا تثلیث واضح و بدیهی است که غلط است و احتیاج به توضیح و تفصیل و تفسیر ندارد؛ خیلی از مطالب فلاسفه و عرفا نیز واضح و بدیهی است که غلط است. اما وقتی می رویم پیش استاد و عالم فلسفه و عرفان می فهمیم نه آن عبارت ظاهرا واضح و بدیهی خیلی هم واضح نبوده. پس شاید مثلا تثلیث نیز اینگونه باشد و ما خیال می کنیم واضح و بدیهی است. یا مثلا ما که می گوئیم همه ادیان باطل است الا اسلام رفته ایم همه ادیان را دقیق و جدی و پیش استاد آن دین بخوانیم تا بفهمیم غلط است؟؟؟!!!
یا در خیلی از موارد دیگر چه در امور اعتقادی چه غیر اعتقادی که ما می گوئیم فلان حرف غلط است و فلان نظریه غلط است؛ آیا رفتهایم دقیقا آن نظریه را پیش صاحب آن نظریه بیاموزیم و رد کنیم یا نه؟! واضح است که جواب در اکثر موارد منفی است. پس چرا ما در این امور این اشکال را مطرح نمیکنیم؟! اما به فلسفه و عرفان که می رسیم این اشکال را مطرح میکنیم!؟
مسلم است که هیچ مطلبی را بدون تصور صحیح نمیتوان نقد کرد. چه لیبرالیسم باشد و چه فلسفه. هر منتقدی باید اول حرف طرف مقابل را خوب بفهمد و سپس نقد کند وگرنه از جاده تقوا بیرون رفته است. بر همین اساس اگر فهم نظریه ساده باشد انسان میگوید فلان حرف خطاست واگر مشکل باشد باید بگوید: اگر منظور اینست که ... خطاست یا بگوید: اگر چنین گفته شود .... پاسخش چنین است و نباید نقد مطلق کند.
در نقد برخی مکاتب غرب و شرقی که محتوائی ابهامآلود و پیچیده دارند روش صحیح همین است. مرحوم علامه طباطبائی در نقد مارکسیسم هم از همین روش بهره میگرفتند و در کتاب اصول فلسفه مطالب را به کسی نسبت نمیدادند و میفرمودند اگر چنین اشکال شود در پاسخ چنین میگوئیم...
ولی مرحوم آیتالله مطهری سعی نمودند مطالب را به کتب مارکسیستها مستند سازند و بعداً عدهای مدعی شدند که مطالبشان درست تقریر نشدهاست. نقل است که حضرت علامه میفرمودند که ما نسبت ندادیم و تکذیب هم نشدیم ولی آقای مطهری چون نسبت دادند به این مشکل دچار شدند.
در هر حال برخی از مطالب علمی تصورش ساده است و اگر انسان ادله طرف مقابل را هم نداند با استفاده از روشهای دیگر میتواند آن را نقد کند ولی برخی علوم تصور اصل مطالب و ادعاهایش پیچیده است و به این راحتی نمیتوان آن را فهمید و باید با حضور در نزد استاد توفیق فهمش را یافت. در نقد ششم این بنده بر آقای نصیری توضیح بیشتر این بحث را میتوان یافت.