لطفاً اگر اطلاع داريد نظرحضرت علامه حسن زاده آملي در خصوص مرحوم سيدهاشم حداد (ره) را بيان بفرماييد. به نظر جنابعالي حضرت علامه (بر اساس ظواهر و مشاهدات) در چه مرتبهاي از اسفار هستند همينطور بد نيست نظرتان را دربارهي مطالبي در سايت دارالصادق اصفهان منتشر شده و به مقام علمي جناب علامه تعرضاتي شده بيان بفرماييد
نظر حضرت علامه را بنده نمیدانم در پایگاه حضرت آیت الله رمضانی چنین سؤالی پرسیده شده بود و ایشان هم ظاهراً فرموده بودند چیزی در این باره نشنیدهاند و فرموده بودند نظر خودشان نظر علامه طهرانی در کتاب روح مجرد است و نظیر همین مطلب را حضرت استاد یزدان پناه نیز در برخی از درسهایشان میفرمایند.
۲- مقامات اولیا برای امثال حقیر قابل تشخیص نیست و اطلاعی ندارم باید از محضر حضرات اساتید رمضانی، یزدان پناه و نائیجی و ... پرسید.
۳- درباره مطلبی که در پایگاه دارالصادق گذاشتهاند باید عرض کرد این دست مطالب بیانگر عظمت علمی حضرت علامه مدظلّه است و به قول شاعر کفی بالمرء فضلاً ان تعدّ معایبه (برای فضیلت مرد همین قدر کافی است که عیوب او قابل شمارش باشد.)
وقتی جماعتی بیتقوا و مشغول به معاصی کبیره تمام تلاش خود را برای تخریب شخصیت بزرگانی امثال حضرت علامه به کار میبرند و پس از مدّتها کوشش در نهایت دست خالی بازگشته و جز چند لغزش علمی عادی که آثار و تالیفات همه بزرگان از آن مشحون است چیزی نمییابند این مسأله از بهترین شواهد بر عظمت علمی امثال حضرت علامه حسنزاده است که با وجود بیش از صد جلد تالیفات و آثار ارزنده دشمنان قسم خورده ایشان جز چند ایراد جزئی ـ که آن هم در حقیقت ایراد نیست - چیزی از ایشان نیافتهاند تا با آن در برابر طالبان حقیقت و عاشقان لقاء حضرت حق ایستاده و راه را بر ایشان ببندند.
این دست مطالب برای اولیاء الهی جز رفعت و بلندی بیشتری و برای دشمنان اولیاء جز شرمندگی و آبروریزی بیشتر چیزی به ارمغان نمیآورد. به فرمایش ملای رومی:
مدح تو حيف است با زندانيان
گويم اندر مجمع روحانيان
شرح تو غبن است با اهل جهان
همچو راز عشق دارم در نهان
مدح تعريف است و تخريق حجاب
فارغ است از شرح و تعريف آفتاب
مادح خورشيد مداح خود است
كه دو چشمم روشن و نامرمد است
ذم خورشيد جهان ذم خود است
كه دو چشمم كور و تاريك و بد است
تو ببخشا بر كسى كاندر جهان
شد حسود آفتاب كامران
تاندش پوشيد هيچ از ديدهها
و ز طراوت دادن پوسيدهها
يا ز نور بىحدش تانند كاست
يا به دفع جاه او تانند خاست
هر كسى كاو حاسد كيهان بود
آن حسد خود مرگ جاويدان بود