بنده مدتی است که موسیقی(سنتور) کار میکنم ولی آهنگهایی را که مینوازم و یاد میگیرم ملایم یا کمی غمگین است و غنا نیست.آیا این مسأله یعنی آموزش موسیقی مانعی در رسیدن به کمال حقیقی میشود؟ لطفا با دلیل عقلانی و منطقی پاسخ دهید.
در موسیقی دو مسأله مطرح است:
۱- اثر خاص یک موسیقی
۲- اثر عمومی رواج موسیقی در یک جامعه
از جهت اول ظاهرا میان اهل الله مسلم است که برخی از موسیقیها موجب قرب به خدا و کنده شده دل از عالم کثرت است و لذا عارفانی که از جهت فقهی موسیقی را حلال میدانستند مجلس سماع داشتند و قوالی را میآوردند و میخواند و مطربی مینواخت و در این میان یاد خدا و آخرت را در دل زنده میکردند.
نکتهای که در این باب بسیار مهم است آنست که این موسیقی به حسب شنونده ونوع موسیقی اقسامی پیدا میکند و لذا امثال ملای رومی رضوان الله علیه نیز که به سماع میپرداختند سماع را برای عاشقان خداوند حلال و برای دیگران حرام میدانستند [۱] و از هر موسیقی و سبکی هم استفاده نمینمودند بلکه نوع خواندن و موسیقی باید تحت نظر خود پیر میبود.
و لذا چه بسا موسیقی ای که به گمان مفید باشد و در حقیقت موجب غفلت باشد یا نوعی سبکی برای نفس بیاورد که برای حال سلوکی شخص مضر باشد که تشخیص آن برای امثال ما غیرممکن است.
کلا تنوع اقسام موسیقی و آثار آن در قبض و بسط روحی به گونه ایست که اگر در تحت نظر انسان راه رفته و خبیر نباشد مانند استفاده از قرصهای گوناگون با آثار متضاد است که ضررش بیش از نفع آن میباشد. همانطور که بزرگان میگویند استفاده از اذکار در راه خدا باید با اذن استاد باشد و نمیتوان سر خود ذکر گفت استفاده از موسیقی نیز بر فرض حلال بودن بدون نظر استاد چنین است. (مستحضرید که علمای پزشکی نیز از نظر تاثیر موسیقی بر اعصاب چنین سخنانی دارند.)
اما از جهت دوم که مصلحت عامه موسیقی باشد، تشخیص این امر از عقول ناقص ما خارج است و باید در این باب به شرع مقدس مراجعه کرد.
مرحوم حضرت علامه طهرانی قدس سره موسیقی را به همه انواع آن حرام میدانستند و میفرموده اند چون تشخیص موسیقی نافع از موسیقی ضار برای افراد عادی ممکن نیست لذا شارع مقدس باب آن را به طور کل بسته است و نخواسته افراد از این راه به طرف خداوند نزدیک شوند و آن را حرام فرموده است.
نکته بسیار مهمی که از ایشان منقول است و واقعا جای تامل دارد آنست که میفرمودهاند در عصر معصومین انواع موسیقی سنتی و غیر سنتی و مطرب و غیرمطرب رواج داشته است (که با ملاحظه کتبی چون اغانی میتوان دائره آن را مشاهده کرد) و اهل بیت علیهم السلام از همه برای رساندن سالکین به مقام کمال دلسوز تر بودند ولی در تمام دوران حضور ۲۷۰ ساله معصومین هیچگاه هیچ کس را تشویق به استفاده از موسیقی ننمودند و نه به نی و نه به تار یا سنتور یا هر نوع موسیقی لطیفی برای ایجاد توجه و زنده کردن عشق خدا در دل و انصراف از عالم طبع تشویق ننمودند. اگر باور داریم که اهل بیت ارواحنا فداهم از همه عالم تر و از همه دلسوزترند باید بفهمیم این راه مفاسدی دارد که نباید از آن طریق سلوک نمود که اگر خیری در آن بود آن بزرگواران ما را به آن دلالت میکردند. و آنها تشویق که نکرده اند بلکه به همه طرق نهی فرموده اند و لذا حرمت موسیقی از مسلمات فقه شیعه تا سه دهه قبل از این بود.
حضرت آیتالله حاج سید محمد صادق حسینی مدظله سالها پیش در درس مطلبی فرمودند که مضمونش این بود: یک بار در مسیر صدای موسیقی ای بسیار لطیف به گوشم خورد و بسیار متحول شدم و عشق خدا در دلم زنده شد. وقتی خدمت مرحوم علامه رسیدم این مطلب را عرض کردم فرمودند بله برخی از اقسام موسیقی چنین است ولی این مسیر به جهت مفاسد عمومی ای که دارد مبغوض شارع است و انسان نباید برای تقرب به خداوند از مسیر که مبغوض محبوب حقیقی (یعنی خداوند متعال ) است استفاده نماید.
علی ای حال از کنار سیره اهل بیت علیهم السلام در ترک این روش در طول ۲۷۰ سال نمیتوان گذشت و جمع نمودن میان عشق به آن بزرگواران با استفاده از روشی که آنها نمیپسندیدهاند مشکل است.
این مورد یکی از نمونه های تفاوت میان مسیر اهل بیت علیهم السلام که مسیر کامل و جامع است و آثار یک عمل را در افق همه زمانها و همه مکانها میبینند با مسیر بزرگانی چون ملای رومی است که این جامعیت را نداشته و نظرشان در حسن و قبح اعمال فقط بر حال خود و اطرافیان است و نمیتوانستند آثار این عمل را در افق زمان و مکان فراتر از خود مشاهده نمایند.
البته در موارد دیگر عرض شده است که این نقص ملای رومی نقص در طریق است نه در نتیجه و به واسطه اخلاصی که داشته اند خداوند ایشان را به مقام کمال رسانده است.
این خلاصه آنچه بود که حقیر در این باب از کلمات بزرگان فهمیده ام.
۱. رک: رساله سپهسالار، ص۵۶