متصوفه مىگويند مقصود از هوالاوّل و الآخر در سوره حديد، حضرت على عليه السلام است چنان كه مجلسى هم در جلد ۸ بحارالانوار چنين نقل كرده است و همچنين زمينه اشتباهات را وسيعتر مىنمايد، پس اگر بخواهيم ادعاى دسته فوق را تكذيب نماييم گفته مجلسى را رد نمودهايم، زيرا ضمايرى كه برگشتش به خداست، در قرآن بسيار است، مثلًا
«فَهُوَ يَهْدِيَنِى»،
«فَهُوَ يَشْفِينِ» يا
«وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ» يا
«وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ»،
«عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ»
و امثال اين ضماير ... از اين قبيل ضماير در قرآن زياد است.
ازكجا بفهميم كه مرجع اين ضماير «على» نباشد، با اينكه سياق آيات نشان مىدهد كه مرجع اين ضماير خداست؟
منبع: بررسىهاى اسلامى(به كوشش سيد هادى خسرو شاهى)، ج۲، ص: ۱۷۰
آنچه در روايت وارد شده اين است كه على عليه السلام اول و آخر است و در روايت ديگر وارد شده كه معناى اول و آخر بودن على عليه السلام اين است كه ايشان اول كسى است كه به رسول اكرم صلى الله عليه و آله ايمان آورد و آخرين كسى است كه از آن حضرت جدا شد و آن وقتى بود كه جسد مقدس آن حضرت را در قبر شريف گذاشت و بيرون آمد.
و ظاهر سياق اول سوره حديد مىرساند كه مراد از اول كسى است كه وجودش مسبوق به عدم نباشد و از آخر اين است كه وجودش ملحوق به عدم نباشد و آن خداست عزّ و جل چنان كه مىفرمايد: «وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى»[۱].
۱. نجم، آيه ۴۲