عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

آیا تمام علما نفهمیدند که باید برای امام حسین شاد بود و فقط آقای حداد فهمید؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم!

با تشکر از شما که این مطالب کامل و جامع را [درباره عزاداری عارفان] تهیه کرده‌اید. من مطالب را خواندم و واقعاً مطالب مفید و بدرد بخوری بود.

اما چند سوال از سوی مخالفین فلسفه و عرفان و مخالف این عمل آقای حداد مطرح می شود:

اول آنکه اول آقای حداد می گوید مردم نمی‌دانند که در چنین روزی عزاداری می کنند. یعنی نعوذبالله ائمه علیه السلامهم نمی دانستند که به مردم دستور اقامه عزا می دادند؟!!! یعنی حتی ائمه علیهم‌السلام هم نمی‌دانستند که خودشان در ماه محرم و مخصوصا در دهه اول آن اقامه عزا می کردند؟!!! یعنی امام صادق علیه‌السلام هم نعوذبالله نمی فهمید که می فرماید عاشورا پلک های ما را زخمی کرد؟!!! یعنی نعوذبالله امام کاظم علیه‌السلام هم نمی فهمیدند که امام رضا علیه‌ السلام فرمودند که هنگامی که ماه محرم می آمد دیگر کسی پدرم را خوشحال و خندان نمی دید؟!!! یعنی امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف هم نعوذبالله نمی‌فهمد که زیارت ناحیه مقدسه را فرموده‌اند؟!!! یعنی حضرت آدم علیه‌السلام هم نمی‌فهمد که وقتی خدا را به اسماء خمسه قسم می‌دهد و به اسم امام حسین علیه‌السلام که می رسد غم دلش را می‌گیرد و اشکش جاری می شود؟!!! تازه حضرت آدم سلام الله علیه که نه امام حسین علیه‌السلام را می‌شناسد نه می‌داند چه بلایائی قرار است بر سر امام حسین علیه‌السلام بیاید. و اولین بار جناب جبرئیل سلام‌الله‌علیه برای حضرت آدم سلام الله علیه روضه امام حسین علیه‌السلام را می‌خواند. یعنی اینهمه علما و فقها در طول تاریخ نمی‌فهمیدند که در طول تاریخ در دهه محرم و در روز عاشورا عزاداری می کردند و مجالس درس و بحث را تعطیل می کردند و در کنار مردم سیاه پوشان به سینه زنی و عزاداری می پرداختند؟!!! لابد طبق منطق آقای حداد هیچیک از انبیاء و ائمه علیهم‌السلام و علما و فقها در طول تاریخ نمی دانستند؛ و فقط ایشان است که می فهمد.!!!

حاج شیخ محمد حسن وکیلی
پاسخ:۱

گفته‌اید که مرحوم حضرت آقای حداد می‌گفته‌اند: «مردم نمی‌دانند که در چنین روزی عزاداری می کنند.» ولی تعبیر ایشان این نیست. عبارت منقول از ایشان این‌طور است:

«چقدر مردم غافلند كه براى اين شهيد جان باخته غصّه ميخورند و ماتم و اندوه بپا ميدارند! صحنه عاشورا عالى‌ترين مناظر عشقبازى است؛ و زيباترين مواطن جمال و جلال إلهى، و نيكوترين مظاهر أسماء رحمت و غضب؛ و براى اهل بيت‌ عليهم السّلام جز عبور از درجات و مراتب، و وصول به أعلى ذِروه حيات جاويدان، و منسلخ شدن از مظاهر، و تحقّق به اصل ظاهر، و فناى مطلق در ذات أحديّت چيزى نبوده است. ... مردم خبر ندارند، و چنان محبّت دنيا چشم و گوششان را بسته كه بر آن روز تأسّف ميخورند و همچون زن فرزند مرده مى‌نالند. مردم نميدانند كه همه آنها فوز و نجاح و معامله پر بها و ابتياع اشياءِ نفيسه و جواهر قيمتى در برابر خَزَف بوده است. آن كشتن مرگ نبود؛ عين حيات بود. انقطاع و بريدگى عمر نبود؛ حيات سرمدى بود.»

هیچ جای این عبارات نیامده که اصل عزاداری از سر غفلت است. بلکه ایشان تکیه روی نوعی خاص از عزاداری دارند که اگر کسی عزاداری کند و چنین بپندارد که عاشورا فقط کشتن است و انقطاع حیات و مصیبت، این عزاداری از سر غفلت و بسته‌بودن چشم و گوش است. اما اگر کسی عزاداری کند به خاطر مصائب جسمانی اهل بیت علیهم السلام و در کنار آن در قلب خود به این حقیقت هم توجّه دائم داشته باشد که این مطائب روی دیگر سکه‌اش نجات و فوز و حیات و نجاح است، دیگر این شخص غافل و بی‌خبر نیست.

عزاداری ائمّه ما علیهم السلام چنین است. همه آنها در زیارت‌نامه‌ها و سوگنامه‌هایشان در عین عزا که یک روی سکه است دائماً شکر نیز می‌کنند و به حیات ابدی شهدای کربلا و «فزتم والله فوزاً عظیماً» توجه دارند و شیعیان را نیز به همین مسیر سوق می‌دهند. مردم عادی به حسب حال عادی خود هیچ یک در روز عاشورا به خاطر شهادت امام حسین علیه‌السلام قلباً شکرگزار نیستند و سجدة شکر بجای نمی‌آورند و فقط اندوه می‌خورند ولی مرحوم حضرت آقای حداد که چشمشان به آن سوی سکه باز شده می‌فرمایند:

« روز كاميابى و ظفر و قبولى ورود در حريم خدا و حرم امن و امان اوست. روز عبور از جزئيّت و دخول در عالم كلّيّت است. روز پيروزى و نجاح است. روز وصول به مطلوب غائى و هدف اصلى است. روزى است كه گوشه‌اى از آنرا اگر به سالكان و عاشقان و شوريدگان راه خدا نشان دهند، در تمام عمر از فرط شادى مدهوش ميگردند و يكسره تا قيامت بر پا شود به سجده شكر به رو در مى‌افتند.»

و حضرت امام صادق علیه‌السلام نیز پس از بارها شکر در آخر زیارت عاشورا می‌فرمایند به سجده برو و بگو: الهی لک الحمد حمد الشاکرین لک الحمدلله علی عظیم رزیتی...»

پس آن عزاداری که همه‌اش اندوه است ناشی از غفلت است ولی أئمه علیهم السلام این طور عزاداری نمی‌کردند و سعی فرمودند به ما شیعیان هم بیاموزند که این طوری عزاداری نکنیم.

علما و فقها نیز اگر عزاداریشان مثل اهل بیت علیهم السلام دو بعدی بوده صحیح است و گرنه ایشان هم غافل بوده‌اند.

نکته مهم این است که این غفلت غفلت از یک حقیقت بسیار ظریف و عالی است و اگر کسی از آن غافل باشد هیچ خللی در ایمان و تقوای وارد نمی‌سازد و فقط نشان دهنده نرسیدن به مراتب عالی معنوی است.

همچنین اینکه علامه تهرانی(ره) در ادامه می فرماید عوام که در کثرات گرفتارند باید عزاداری کنند باز همین اشکالات پیش می آید. لابد طبق منطق ایشان ائمه(ع)، اصحاب ائمه(ع)، اینهمه علما و فقها در طول تاریخ همگی جزء عوام بودند(معاذالله) که در عاشورا و محرم اقامه عزار می کردند و فقط آقای حداد خاص هستند!!!!!!!!!

جواب: مطلب علامه را نیز اشتباه نقل کرده‌اید. علامه نفرمودند فقط عوام که در کثرت گرفتارند عزاداری کنند. بلکه فرموده‌اند دو طائفه باید عزاداری کنند یکی عوام که عزاداریشان ناقص است و یکی هم انسانهای کامل که عزادرای ایشان عزاداری واقعی است که همراه با شکر و سرور قلبی است. عین عبارات حضرت علامه چنین است:

« و تازه وقتيكه أسفار أربعه طىّ شد، از لوازم بقاء بالله بعد از مقام فناء فى الله، متشكّل شدن به عوالم كثرت، و حقّ هر عالم را كما هو حقّه رعايت نمودن است كه با خداوند در عالم خلق بودن و متّصف به صفات خلقى در عين وحدت ربوبى گرديدن مى‌باشد كه هم عشق است و هم عزا، هم توحيد است و هم كثرت؛ چنانكه عين خود اين حالات در حضرت آقاى حدّاد در اواخر عمر مشاهده مى‌شد كه پس از مقام فناءِ صرف و تمكّن در تجرّد، داراى مقام بقاء بوده‌اند. توأم با همان عشق شديد، در مجالس سوگوارى، گريه و عزادارى ناشى از سوز دل و حرقت قلب از ايشان مشهود بود. خود حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام هم به حضرت سكينه دختر عزيزشان فرمودند...»

ایشان در این عبارت دقیقاً مثال به وجود مبارک حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام می‌زنند که در عاشورا به تصریح روایات و علامه مجلسی هم شاد بودند و غمگین.

سوال بعد آنکه ایشان می گویند شما دارید در توجیه شادی آقای حداد می گوئید ایشان به وجه باطنی و ملکوتی عاشورا توجه داشته که ابتهاج داشته. خب آیا این وجه باطنی در روایات نیز آمده است یا خیر؟!!! بجز عبارت «ما رأیت إلا جمیلا» چند تا حدیث دیگر در زمینه عاشورا بیاورید که وجه باطنی نیز در آن احادیث باشد؟!!! ۵ تا یا ۱۰ تا حدیث هم باشد کافی است. چون که ما هر چه گشتیم در احادیث ائمه(ع) فقط وجه ظاهری بود نه وجه باطنی. فقط گریه و عزاداری و زخمی شدن پلک ها و گریه جمیع اهل السماوت است بر این فضیه. وجه باطنی ما نمی بینیم.

جواب: این مطلب شما بیش از حد عجیب است. این همه روایت در متن مقاله آمده است وشما ملاحظه نکرده‌اید. این همه در زیارت‌نامه ها تصریح بر سرور و فرح اهل‌بیت در حادثه کربلا شده و فوز و نجاح و ... لطفاً مقاله را دورباره ملاحظه بفرمائید.

سوال بعد آنکه بجز مرحوم حداد اگر شما در طول تاریخ اسلام علمای دیگری را نیز می شناسید که در مقام آقای حداد بودند یعنی فقط به وجه باطنی عاشورا توجه داشتند نیز چند تائی را نام ببرید. چون اهل البیت(ع) که به قول شما جامع ظاهر و باطن بودند و جمع می کردند. مردم عادی نیزفقط به بعد ظاهری عاشورا توجه داشتند. حال آیا افرادی بودند که فقط به جنبه باطنی عاشورا توجه داشته باشند؟! اینجا نیز تنها چند تن کافیست. ۵ تا عالم دیگر نیز باشد کافیست. اگر بیشتر باشد که چه بهتر.

جواب: این نوع حالات اولیا حالاتی است که مربوط به اواخر سفر اول و اشتغال تام به عالم ملکوت رخ می‌دهد و موقت نیز هست. مگر چند نفر از علما هستند که به این درجات رسیده‌اند؟

کسانی هم که رسید‌ه‌اند مثل مرحوم ابن فهد حلی، سید حیدر آملی، مجلسی اول و ... از حالات و خصوصیات ایشان چیزی در دست نیست؛ چه برسد به این حالات گذرا و موقت.

ولی بهترین نمونه برای این مسأله داستان منقول در مقاتل از جناب بریر است که در مقاله هم آمده که در شب عاشورا شب حزن اهل بیت علیهم السلام به شوخی و شادمانی مشغول بود.

و نیز عالم بزرگ و جلیل‌القدر و صاحب مقامات عالیه سید ابن طاووس که سراسر وجودش تربیت شده مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است و کسی توهم نمی‌کند که تحت تاثیر جریانات فکری دیگر باشد که توجه تام به جنبه باطنی عاشورا داشته و در جوانی یا میانسالی در مقدمه لهوف فرموده که اگر امر ائمه نبود عزاداری نمی‌کردیم و لباس سرور می‌پوشیدیم و در اقبال فرموده ما از عصر عاشورا به بعد عزاداری نمی‌کنیم چون زمان سرور شهدا آغاز شده و ایشان از این پس «فرحین بما آتاهم الله من فضله» هستند. و می‌فرماید از وقت عصر به بعد خوردن غذا بلامانع است چون شهدا نیز از غذاهای ملکوتی تناول نمودند و ... (الاقبال، ج۳، ص۹۱)

مرحوم سید به حسب حال خود متوجه جنبه باطنی عاشورا بودند و جهت امتثال امر معصومین علیهم‌السلام به جنبه ظاهری آن نیز عنایت داشتند و شاید در اواخر دارای مقام جمع‌الجمعی نیز بوده‌اند.

در هر حال این مسائل محتاج آمار و ارقام نیست. وقتی از مسلمات روایات است که روز عاشورا هم روز حزن و هم فرح اهل‌بیت است و از مسلمات است که شیعه با فرح امام شاد و با حزن او محزون می‌شود پس باید هم شاد باشد و هم محزون و اگر فقط شاد یا فقط محزون بود حتماً ناقص است و از جنبه‌ای از قضیه غافل است (یا از دنیا و ظاهر ان و یا از آخرت و باطن آن) و مسلماً‌ آنانکه از دنیا غافلند به مراتب درجاتشان عالی‌تر است از آنانکه از باطن و آخرت غافلند.

اگر کسی می‌خواهد به حضرت آقای حداد اعتراض کند و مقاله مزبور را نقد نماید یا باید بگوید روز عاشورا روز شادی اهل‌بیت علیهم‌السلام نیست که مخالف تمام روایات و زیارت‌نامه هاست و یا باید بگوید ما «یفرحون لفرحهم» را زیر پا می‌گذاریم که مخالف اصل تولی و تبری در شیعه است و یا باید بپذیرد عزادرای عامه مردم ناقص است چنانکه حال مرحوم حداد نیز نسبت به انسان کامل که مصداق اتم آن اهل‌بیتند علیهم‌السلام ناقص بوده است.