علامه طباطبائی(ره) در تفسیر شریف المیزان آنجا که از تحریف قرآن بحث میکنند، مطلقاً تحریف قرآن را به هر شکلی(اعم از نقصان و زیادت و جابجائی) رد میکنند. اما در کتاب مهر تابان که علامه تهرانی(ره) در این زمینه سوال می کنند؛ علامه(ره) میفرمایند:
«بنده یقین دارم حداقل در دو موضع آیات قرآن جابجا شدهاست. یکی آیهای «الیوم اکملت لکم» و دیگری آیه تطهیر.
یعنی دقیقاً همان دو آیهای که ما با اهل تسنن سر تفسیرش دعوا داریم. دلیل علامه(ره) نیز همان دلیل اهل تسنن است که تفسیری که شیعه از این دو آیه میدهد با سیاق آیه نمی سازد.
علامه(ره) در بخشی از جواب می فرمایند:
«در تغییر محلّ آیه: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ بلى، جاى بعضى از آیات ممکنست که تغییر نموده باشد، ولى البتّه تغییر محلّ آیات غیر از مسأله تحریف است. بحسب ظاهر- واقعش را خدا بهتر مىداند- از اوّل قرآن تا آخر قرآن در دو جا قابل تردید نیست به عقیده بنده که جاى آیه عوض شده است. در جاهاى دیگر ممکنست که بگوئیم جاى آیه عوض نشده و تغییر نکرده است و قابل توجیه است، ولى در این دو مورد به هیچ وجه قابل توجیه نیست. اوّل در سوره مائده است و دوّم در سوره أحزاب است».
در استدلال جابجائی آیه اول علامه(ره) میفرمایند:
«با شواهدى که جمع آورى کردیم وخصوصیّاتى که در آیه هست و آیههاى قبلى و بعدى نشان مىدهد، على الظّاهر بدون
تردید اینجا دست خورده و جاى آیه را عوض کردهاند. این آیه را بعد از محرّمات اکل، بین مستثنى و جمله مستثنى منه قرار دادهاند، تا خلط مبحث شود و چنین گمان شود که مراد از روزى که کفّار از دستبرد به دین مسلمانان مأیوس شدند و در آن روز باید مسلمانان از خدا بترسند، و آن روزى که دین مسلمانان کامل شد و نعمت بر آنان تمام تمام گشت، و روزى که خدا اسلام را بر مسلمین مىپسندد؛ روزى است که مثلًا میته و خون و گوشت خوک و غیرها حرام شده است.»
در بحث آیه دوم نیز علامه(ره) همان دلیل اهل تسنن را می آورند که اینجا امر مشتبه می شود که منظور زنان پیامبر(ص) هستند نه خمسه طیبه.
«و امّا دوّمین مورد که تغییر محلّش بسیار روشن است، آیه تطهیر است؛ و آن در سوره أحزاب است در تغییر محلّ آیه تطهیر إِنَّمَا یُرِیدُ اللَهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. این آیه هم در جائى واقع شده که به هیچ وجه مناسبتى با ما قبل و ما بعد خود ندارد. زیرا که ما قبل آن راجع به زنهاى رسول الله است، و ما بعد آن نیز راجع به زنهاى رسول الله است؛ ولیکن این آیه با اینکه راجع به اهل بیت رسول خداست، در میان آیات آورده شده است که امر مشتبه شود....در وسط آیه دوّم مىبینی که لحن خطاب تغییر مىکند، و یک جمله نامناسب راجع به اهل بیت رسول خدا وارد مىشود بهطوری که ضمیرهایش ضمیر جمع مخاطب مذکّر است؛ مثل عَنکُمْ و یُطَهِّرَکُمْ، و عیناً مانند وصله ناهموارى است که بخوبى مشخّص مىسازد که ربطى به آیه قبل و بعد ندارد؛ و جاى این خطاب در اینجا نیست. ولى در اینجا آوردهاند، تا بواسطه ملابست، اذهان عامّه را متوجّه زوجات رسول الله بگردانند، و حَسَنه تطهیر و فقدان رجس را به آنها بچسبانند.»
حال بالاخره نظر نهائی علامه(ره) در این زمینه چیست؟! و آیا شما این نظر علامه(ره) را می پذیرید؟!
سلام علیکم
آنچه حقیر همیشه از المیزان فهمیدهام و تقریباً صریح فرمایش حضرت علامه است اینستکه ایشان هر تحریفی را که در دلالت قرآن بر حقائق و مطالبش خللی ایجاد نماید منکرند. ایشان میفرمایند قرآن موجود تمام صفات کمالی خود و هادی بودن و نور بودنش را دارد و هیچ یک از صفاتش سلب نشدهاست.
قرآن كريم دستخوش تحريفى كه يكى از اوصاف آنرا از بين برد نگشته است، و قرآنى كه اكنون دست ما است همان است كه به رسول خدا (ص) نازل شده است.
پس اگر فرض شود كه چيزى از آن ساقط شده و يا از نظر اعراب و زير و زبر كلمات و يا ترتيب آيات دچار دگرگونى شده باشد، بايد قبول كرد كه دگرگونىاش به نحوى است كه كمترين اثرى در اوصاف آن از قبيل اعجاز، رفع اختلاف، هدايت، نوريت، ذكريت، هيمنه و قهاريت بر ساير كتب آسمانى و ... ندارد. پس اگر تغييرى در قرآن كريم پيدا شده باشد از قبيل سقوط يك آيه مكرر و يا اختلاف در يك نقطه و يا يك اعراب و زير و زبر و امثال آن است. [۱]
از سوئی مرحوم علامه چون به تفسیر قرآن به قرآن معتقدند میفرمایند برخی از جابجائی های مختصر را با قرینه سیاق و عرضه بر سائر آیات قرآن میتوان کشف کرد.
بنابراین تحریف به جابجائی در این موارد جزء مواردی است که اخلال به هادی بودن و حق بودن قرآن وارد نمیسازد پس دلیلی بر نفی آن نداریم.
لذا فرمایشی که در کتاب شریف مهر تابان از ایشان نقل شده با مبنای ایشان هماهنگ است.
اساس مطلب هم آنست که دلیل ایشان بر عدم تحریف مسائل تاریخی نیست بلکه بررسی صفات قرآن در خود قرآن و اثبات وجود این صفات در قرآن فعلی است.
نکته قابل توجه در تأیید فرمایش حضرت علامه قدس سره اینکه بحث از تحریف در این موارد ثمره ای ندارد. چون اصل اعجاز و عظمت و حقانیت قرآن با همین قرآن موجود قابل اثبات است و حجیت آن هم در نزد شیعه جای تامل ندارد چون همین قرآن موجود را که یقینا از عصر معصومین تا امروز هیچ تغییری ننموده و تواتر تام دارد ائمه برای ما حجت قرار داده و ما را در حل مشکلات علمی و نجات از شبههها و تاریکیها به همین قرآن ارجاع دادهاند و حتی فرمودهاند روایات را بر آن عرضه نمائیم.
پس از طریق روایات فراوان شیعی نیز میتوان اطمینان یافت که این قرآن موجود تمام کمالات هدایت و نور و فرقان بودن را دارد و همین مقدار برای ما کافی است.
اما درباره جابجائی آیات مزبور تصور حقیر اینست که آیه سوره احزاب جابجا نشدهاست. مرحوم حضرت علامه طباطبائی چون اراده در آیه تکوینی میدانند آن را مناسب با سیاق نمیشمارند ولی ظاهرا اراده تشریعی است (البته نه به تقریر غلط اهل تسنن) و دلالت آیه هم بر عصمت دلالت اولویت و به مفهوم الموافقه است و تفسیر مشهور درباره آن با قواعد بلاغی و ادبی سازگار نیست که توضیح آن مجال دیگری لازم دارد. اگر بپذیریم که اراده در آیه تشریعی است و ترجمه آن چنین باشد : «غرض خداوند از تشریع این احکام برای زنان رسول خدا و تشدید امر بر ایشان فقط تطهیر اهل بیت علیهمالسلام از این رجس عرضی است که خداوند میخواهد همانطور که از رجس ذاتی مبرا هستند از این امور عارضی نیز مبرا بوده و تمام مراتب تطهیر را واجد گردند» جای آن نیز کاملا صحیح بوده و وجهی برای جابجائی آن نیست. (البته اثبات این معنا بحث مفصلی لازم دارد.)
ولی آیه شریفه سوره مائده را بنده تا به حال توجیه صحیحی برای وقوعش در این مکان نیافتهام و مسلما با توجه به قرائن درونی و بیرونی این آیه درباره ولایت حضرت امیرالمؤمین علیه السلام نازل شده و با این آیه تناسبی ندارد مگر آنکه گفته شود ضرورتی ندارد که سیاق درون آیهای در همه جا مراعات شود و با وجود قرائن محکم درونی در یک قسمت از آیه، ممکن است خداوند آن قسمت را در میان آیه دیگری قرار دهد که سیاقش با آن سازگار نیست چون حکمتش اقتضاء نمیکند که حق را به تمام معنا صریح بیان کند.
در حال با وجود قرائن قطعی درونی این بحث ثمرهای علمی ندارد. چون قرائن قطعی بر سیاق دروني آیه مقدم است
۱. ترجمه تفسير الميزان ج ۱۲ ص ۱۵۵