دعا در این ماه مخصوصا ادعیه جمادی الثانی که در روایات وارد شده از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در روز سوم اين ماه سرور بانوان جهان عليها السّلام وفات يافتهاند بلكه صحيح اين است كه اين روز روز شهادت آن حضرت عليها السّلام مىباشد، كه مظلوم و در حالى كه حق او غصب شده بود از دنيا رفت. بنابراين لازم است كه شيعيان وفادار اين روز را از روزهاى اندوه و مصيبت قرار دهند. زيرا اين روز براى بستگان آن حضرت عليها السّلام دومين روز مصيبت بعد از مصيبت رحلت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود. و امير المؤمنين صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از وفات رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هيچ روزى را مصيبت بارتر و ناگوارتر از اين روز نديد. از دست دادن او باندازهاى براى امير المؤمنين صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سخت بود كه بر او نوحه خوانده، گريه كرده و از جدايى او شكايت مىنمود و مىفرمود: «جان من در زندان آه اندوهبار من است. كاش جانم با آهها خارج مىگرديد. بعد از تو خيرى در زندگى نيست و گريهام از ترس اين است كه زندگيم طولانى شود.»[۱]
و نيز مىفرمود: از دست دادن فاطمه بعد از احمد دليل بر اين است كه هيچ دوستى جاويدان نمىماند و چگونه زندگى گوارايت خواهد بود بعد از فقدان آنان بجانت سوگند، اين چيزى است كه اصلا امكان ندارد. انسان مىخواهد دوستش نميرد ولى اين محال است.»[۲]
اين مطلب سادهاى نيست كه كسى مانند امير المؤمنين عليه السّلام چنين سخنانى بگويد. عقل از درك اين كلمات ناتوان بوده و اين سخنان عظمت مقام زهرا عليها السّلام و فضل او را نزد خداوند مىرساند. زيرا اندوه او در اين مصيبت - با توجه به اين كه در صبر مانند كوه بلندى بود كه طوفانها او را حركت نمىداد و هيچ چيزى او را درهم نمىشكست سيل از او جارى شده و پرندهاى به او نمىرسيد - از عجيبترين عجايب است. و اگر فضيلت فاطمه عليها السّلام در بالاترين درجهاى نبود كه جزع نمودن براى او كار نيكويى بود بهيچ وجه اين جزع فراوان از امير المؤمنين صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ديده نمىشد.
بهر صورت شيعيان در اظهار حزن و اندوه و اقامه مجالس سوگوارى در روز وفات آن حضرت و ذكر مصيبتهاى او بايد امير المؤمنين عليه السّلام را سرمشق خود قرار دهند. زيرا او محبوب و يگانه پدرش بود و طورى با او رفتار مىكرد كه با هيچكس چنين رفتارى را نداشت. و شيعيان و مخالفين آنان فرمايش حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم درباره او را روايت نمودهاند كه فرمود: «فاطمه پاره تن من است. كسى كه او را اذيت نمايد مرا اذيت كرده است.» و فاطمه عليها السّلام بعد از اعتراف گرفتن از خليفه اول و دوم به اين كه آنها اين حديث را از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدهاند، به اين حديث بر عليه آن دو استدلال نمود. و در حاليكه دستهايش را بلند كرده بود به خداوند عرضه داشت: خداوندا شاهد باش كه اين دو مرا اذيت كردند. و به على عليه السّلام سفارش نمود كه خاك سپارى و قبر او را از اين دو پنهان كند.
اين اعمال و همچنين سفارش او، جهاد در راه خدا و يارى دين حق و بهترين دليل براى اثبات مذهب شيعه و باطل نمودن مذهب عامه است. زيرا مخفى نگهداشتن دفن و قبر او مطلب سؤال انگيزى است كه وقتى از علت آن سؤال شده و معلوم شود بخاطر وصيت او مخفى نگهداشته شده است، مانند آفتاب در وسط آسمان معلوم مىشود كه او در حالى از دنيا رفت كه بر اين دو خشمگين بوده و مولى و پدر خود را در حالى ديدار نمود كه از دست او دو شاكى بود. و اين مطلب براى اين دو رسوايى بزرگى است كه بالاتر از آن تصور نمىشود، بخصوص با ملاحظه آيات شريفه قرآن كه مىفرمايد: «بگو از شما پاداشى نمىخواهم مگر دوستى نزديكان من.» [۳]و تأكيد اين حكم با آيه «هر پاداشى كه از شما بخواهم بنفع خود شماست.»[۴]و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا رحلت كرد در حالى كه در روى زمين كسى از فاطمه عليها السّلام به او نزديكتر نبود. و هيچ عاقلى شك نمىكند، كسى كه به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در پاداش رسالت خيانت نمايد شايسته نيست كه بر مسند خلافت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تكيه زند و كسى كه ملاحظه رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در مورد نزديكان آن حضرت ننمايد چگونه در مورد غير نزديكان ملاحظه او را خواهد نمود. و كسى كه به دختر او ظلم كند چگونه در ميان امت او به عدالت رفتار خواهد كرد. اين چيزى است كه عالم و جاهل آن را مىدانند بخصوص كه آيه تطهير باتفاق شيعه و مفسرين برجسته اهل سنت و علماى آنان درباره حضرت زهرا عليها السّلام نازل شده است. بنابراين بعد از اين كه آيه صريح قرآن طهارت او را اعلام و دوستى او را واجب كرد، اگر كسى به او ظلم نمايد و حق او را غصب كند نمىتواند اذيت و آزار خود را به طريق شرعى صحيحى توجيه نمايد.
اى اهل عالم گريه كنيد بر اين جنايت بزرگ كه نسبت به رسول بزرگوار و پيامبرى كه رحمت براى جهانيان بود و در حق پاره تن و دختر پاك او انجام دادند حق او را غصب، مهريه او را گرفته و او را از ارث پدر محروم ساختند به صورت او سيلى زدند و جنين او را در حاليكه كفنهاى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هنوز تر و تازه بود سقط كردند. و براى آتش زدن در خانه او آتش طلبيدند همان درى كه مدتى طولانى ملائكه مقرّب خدا پشت آن توقف مىكردند تا به آنها اذن دخول داده شود.
بهر صورت سزاوار است شيعه آن حضرت را در اين روز بگونهاى زيارت نموده و بر او صلوات و درود فرستند كه مايه رضايت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوده، خداى فاطمه عليها السّلام آن را پسنديده و حق شيعهگرى ادا شود.
اين شب ابتداى حامله شدن مادر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به آن حضرت مىباشد. و مراقب و ادا كننده حقوق رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، حق بزرگداشت آن را از آنچه در ميلاد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفتيم، خواهد دانست. زيرا اين شب كليد سعادت روز ميلاد آن حضرت بلكه مقام اجمال آن مىباشد، چنانچه ميلاد او يكى از كليدهاى روز مبعث و مقامات آن مىباشد. و بنده مراقب جميع بهرههاى خود را از اين مراقبت مىبرد و بخاطر كسالت هيچ خيرى را از دست نمىدهد. زيرا انسان عاقل هيچ سعادتى را كه در دست باشد از دست نمىدهد.
اين روز بنابر روايت شيخ مفيد رحمه اللّه روز ميلاد فاطمه زهرا عليها السّلام مىباشد. شيخ مفيد فرموده است:
«دو سال بعد از مبعث در روز بيستم اين ماه حضرت زهرا عليها السّلام متولد شده است. سرور مؤمنين در آن تازه شده و روزه آن روز و خيرات و صدقات در آن مستحب مىباشد».
مقدار بزرگداشت اين روز بمقدار بزرگى صاحب آن بوده و فاطمه عليها السّلام در پيشگاه خداوند متعال و فرشتگان و دوستان او بسيار بزرگ است. در روايات صحيح آمده است كه او سرور بانوان جهان و مريم عليها السّلام سرور بانوان زمان خود بود و باين ترتيب سرورى او بر مريم راستگو عليها السّلام - كه قرآن بزرگ صداقت او را گواهى مىدهد - نيز ثابت مىشود. بلكه عدهاى از علماى بزرگ يقين به برتر بودن او از ساير پيامبران و رسولان دارند كه خود فضيلت روشنى براى فاطمه عليها السّلام مىباشد. از فضيلتهاى او كه از روايات قطعى بدست مىآيد و فاطمه در ميان زنان عالم مخصوص به آن فضيلت مىباشد اين است كه مصحف بزرگ و گرانقدرى داشت كه جبرئيل بعد از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن را براى او آورده و امير المؤمنين عليه السّلام آن را نوشت. اين مصحف نزد فرزندان معصوم او بود و علم آنچه گذشته و آنچه خواهد آمد و آنچه موجود است در او بود، چنانچه از امام صادق عليه السّلام روايت شده است.
خلاصه اينكه درباره فضايل او شيعه و غير شيعه رواياتى نقل نمودهاند كه چندين مجلد كتاب بزرگ را پر مىكند و اين مختصر گنجايش آن را ندارد. و اگر فضيلتى بجز شفاعت او از دوستدارانش نبود همين فضيلت در اثبات حق بزرگداشت او و تولدش باندازه توان براى شيعه كافى بود. زيرا بعضى از حقوق ادا نمىشود گرچه كارى كه براى اداء حق انجام شود كامل و تمام باشد.
از كارهاى مهم در اين روز زيارت او، صلوات بر او و لعنت كردن ظالمين به آن حضرت عليها السّلام است. و سپس روز خود را مانند امثال اين روز به پايان مىرساند.
۱.
نفسى على زفراتها محبوسة
يا ليتها خرجت مع الزفرات
لا خير بعدك في الحياة و انما
ابكي مخافة أن تطول حياتي
۲.
و ان افتقادي فاطما بعد أحمد
دليل على أن لا يدوم خليل
و كيف هنأك العيش من بعد فقدهم
لعمرك شيء ما إليه سبيل
يريد الفتى أن لا يموت خليله
و ليس إلى ما يبتغيه سبيل
۳. سوره شورى، آیه ۲۳
۴. سوره سبأ، آیه ۴۷