مهمترين چيزى كه در دعا بايد رعايت شود اين است كه بداند چه مىگويد و حال و صفاتى كه دارد، مخالفتى با آنچه كه به خداوند در اين زمان و مكان بزرگ، عرض مىكند، نداشته باشد. زيرا در غير اين صورت يا در ادعاى خود دروغ مىگويد يا غافل بوده و يا مولاى خود را مسخره مىكند كه چنين چيزى نزديك به كفر، بلكه حقيقت آن كفر به خداى بزرگ است. - زيرا كسى كه رازهاى بسيار نهان و اسرار دلها را مىداند، اگر بندهاش با اين اعترافات و تضرعهايى كه در اين دعاست:
«يا من نهاني عن المعصية فعصيته فلم يهتك عني ستره عند معصيته،...اى كسى كه مرا از سرپيچى از دستورات منع كرد ولى من از دستوراتش سر تافتم، با اين حال آبروى مرا هنگام سرپيچى كردن حفظ كرد...» او را مخاطب قرار داده، و ببيند دل و نهان و عملش همگى بر خلاف چيزهايى است كه مىگويد، و اعتراف او واقعى نبوده و معتقد است از صالحين بوده و با مولاى خود به عدالت رفتار كرده است، يا قلبا از كارهاى خداى متعال در مورد خود راضى نيست يا ذلت و شكستگى و چاپلوسى و حقارتى را كه لازمه اين اعتراف است، ندارد، عقل در مورد اين مناجات كننده غافل يا دروغگو يا مسخرهگر چه حكمى دارد؟ و او را سزاوار چه چيزى مىداند؟ از سه حالتى كه در بالا گفتيم، جرم حالت غفلت از دو حالت ديگر كمتر است.
بندهاى كه آقايش او را به ميهمانى و مجلس كرامت خود بهمراه اولياى پاكش دعوت نموده، و كسى را فرستاده تا ادب حضور و مناجات با او را، آنگونه كه شايسته است، به او بياموزد، ولى دل بنده در حضور آقاى خود به ياد دشمن او بوده و درباره فرمانبردارى از اين دشمن فكر كرده و غرق در اين فكر باشد، بطورى كه اصلا نفهمد كه به آقا و مولايش چه مىگويد، عقل تو چه جوابى را شايسته سخنان اين گمراه گمراهتر از چهارپايان مىداند؟ كاش به او گفته شود: اى گمراهى كه پروردگارت را كوچك مىانگارى خجالت نمىكشى در اين شرايط بگونهاى با من روبرو مىشوى كه راضى نيستى كسى با تو اين گونه روبرو شود. و حتى از دشمنت نيز انتظار چنين برخوردى ندارى. آيا همنوعان خود را كه بندگان من هستند نيز اين گونه سبك مىشمارى پس چرا خجالت نكشيده و مرا طورى سبك مىشمارى كه حاضر نيستى به بندگان خوارم اين گونه توهين كنى؟ آيا كوچكتر از من پيدا نكردى؟ زيرا با اين عمل مىگويى كه بندگانم براى تو بيش از من اهميت دارند.
منزه است پروردگار بردبار و كريم. و چرا كريم و بردبار نباشد كه اگر حلم او نبود، ما را بخاطر اين توهين، مانند شخصى قدرتمند و مقتدر مجازات نموده و در پائينترين طبقات عذاب شوندگان، عذاب مىنمود. آنگاه ما را براى هميشه از درگاهش رانده، و در ميان جهنم قرار مىداد.
بيشتر مردم در دعاى خود به اين حالت از حالات سهگانهاى كه گفتيم دچار مىشوند، و كمتر به حالت دوم دچار مىشوند كه عبارت بود از اين كه خود را فردى متقى دانسته و از رفتار پروردگار با خود خوشنود نيستند. و بهمين جهت در اعتراف به كوتاهى خود و فضل پروردگار دروغ مىگويند. و گمان نمىكنم قسم سوم، يعنى كسى كه مسخره كند، در ميان مسلمين پيدا شود.
آنچه درباره شايستگى خود، بجهت غفلت در مناجات با پروردگار خود گفتيم، باقتضاى حكم عقل و عدالت پروردگار بود. ولى رفتارى كه خدا با فضل خود و بجاى عدلش، با ما دارد، همان است كه امام عليه السّلام بيان فرمودند:
«خداوند آبروى ما را حفظ كرده، و سلامتى كامل خود را از ما نمىگيرد، نعمتهاى خود را از ما نگرفته و ما را فريب نمىدهد.
گناهان ما را پنهان نموده و خوبيهاى ما را آشكار مىنمايد. و با ما مانند كسى كه از او اطاعت كرده، رفتار نموده و ما را به غير خودش واگذار نمىكند. در توبه را بر ما نبسته و از لغزشهاى ما چشم پوشى مىكند. ما را دعوت نموده تا به درگاه او دعا كنيم. و وعده اجابت داده است. و بر كسى كه با سرپيچى از او ما را سرزنش كند، خشم گرفته، و با اين كه احترام او را نگه نداشتهايم، مؤمنين را از هتك حرمت ما نهى مىنمايد. عطاياى خود را از ما سلب ننموده و ما را بدون كمك نمىگذارد و ما را از كفايت نمودن خود خارج نمىفرمايد...»
تا آخر فرمايشات آن حضرت عليه السّلام كه اجمالا به نيكىهاى خداوند و رفتار كريمانهاش اشاره مىنمايد.
آنگاه در فرمايش آن حضرت عليه السّلام بنگر كه فرمود:
«من گرسنه دوستى تو هستم كه سير نمىشوم، من تشنه محبت تو هستم كه سيراب نمىگردم.»
آيا اثرى از محبت او در خود مىبينى چه رسد به اين كه مانند گرسنه تشنه باشى. زيرا دوستدار او طبيعتا مشتاق ديدار با اوست. بهمين جهت بعد از اين فرمودند:
«چقدر مشتاق كسى هستم كه مرا مىبيند ولى او را نمىبينم.»
و مشتاق آرام نگرفته و راحت نمىشود، تا اين كه به آنچه مشتاق بوده، برسد.
خلاصه اين كه تلفظ كلمات كارى آسان و بدون زحمت است، ولى متصف شدن به حقيقت آنچه مىگويد، كارى مشكل، و عمل كردن به آن كارى مشكلتر است. دوستان خدا آنگونه هستند كه امام عليه السّلام قبل از اين به آن اشاره نمودند:
«آنها كسانى هستند كه به روزه روز و رنج شب راضى نشده، تا جايى كه قدم بر سر نيزهها گذاشته و چهرهها را خاك آلوده كردند.»
آيا اثرى از اين مطالب در خود مىبينى؟ اگر مىبينى، گواراى وجودت و خوشا بحال تو، و اگر از كسانى هستى كه روزه و عبادت در شب براى آنان سخت است چه رسد به قدم گذاشتن بر سر نيزهها پس در مناجات به مولا و مالك آخرت و دنيا دروغ نگو.