عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

تعریض محیی الدین عربی به ابوبکر

در ابتدا گفت: تعبير رؤيا محتاج به علمى است كه به آن علم معانى صور خياليه ادراك شود و در ضمن نقل اين حديث گفت: نمى‌ بينى ابوبكر در تعبير رؤيا عاجز مانده زيرا رسول الله به او فرمود «أصبت بعضا و أخطأت بعضا» و اگر عالم به تعبير بود رسول الله وى را به خطا نسبت نمى‌ داد.

فهرست
  • ↓۱- تعریض محیی الدین عربي به ابوبکر

تعریض محیی الدین عربي به ابوبکر

نويسنده: علامه حسن‌زاده آملي

منبع: ممد الهمم، ص ۱۷۲

محیی الدین در عبارات گوناگونی در نوشته‌هاي آخر عمرش به خلفای سابق تعریض زده و ایشان را فاقد علم اولیاء الهی می‌داند. عبارت ذیل یکی از این موارد است که آن را از عبارت شرح فصوص حضرت علامه حسن زاده آملی مدظله العالی نقل می کنیم:

«فالتجلّي الصوري في حضرة الخيال يحتاج إلى علم آخر يدرك به ما أراد الله تعالى بتلك الصورة.

پس تجلى صورى در حضرت خيال مقيد محتاج به علم ديگر است (علم تعبير) كه به آن علم آن چه را كه خداى متعال از آن صورت خواسته است ادراك مى‌شود.

الا ترى كيف قال رسول الله لأبي‌بكر في تعبيره الرؤيا: «أصبت بعضاً و أخطأت بعضاً» فسأله أبوبكر ان يعرّفه ما أصاب فيه و ما اخطأ فلم يفعل.

نمى‌بينى كه رسول الله به ابوبكر در تعبير آن رؤيا فرمود: در بعضى به صوابى و در بعضى به خطا و ابوبكر از وى پرسيد كه آن چه را به صواب اصابت كرده و آن چه كه خطا كرده برايش تعريف كند و رسول الله اين كار را نكرد.

قيصرى در شرح از صاحب شرح سنّت از ابن عباس نقل كرده است:

ابو هريره حديث مى‌كرد كه مردى نزد رسول الله (ص) آمد و گفت كه «من در خواب ابرى را ديدم كه از آن روغن و عسل مى‌بارد و مى‌بينم كه مردم دست دراز كردند و از آنها كم و زياد مى‌گيرند و ديدم ريسمانى از آسمان به سوى زمين آويخته است و تو را مى‌بينم يا رسول الله كه آن ريسمان را گرفتى و بالا رفتى سپس مرد ديگرى گرفت و بالا رفت، سپس مرد ديگرى گرفت و بالا رفت سپس مرد ديگرى گرفت از ريسمان منقطع شد سپس به او پيوست و بالا رفت» ابو بكر گفت: اى رسول خدا پدر و مادرم فداى تو باد! بگذار من اين خواب را تعبير كنم.! رسول الله (ص) فرمود: تعبير كن! ابوبكر گفت:

ظله كه سايه و أبر بود ظله اسلام بود و روغن و عسلى كه از آن مى‌باريد قرآن است كه نرم و شيرين است و مردم كه كم و زياد از او مى‌گرفتند اختلاف مردم است در گرفتن قرآن، آن ريسمانى كه از آن آسمان به زمين واصل بود آن حق است كه تو بر آنى او را مى‌گيرى و خدا تو را بالا مى‌برد و سپس بعد از تو مرد ديگر او را مى‌گيرد و بالا مى‌رود سپس بعد از او مرد ديگرى مى‌گيرد و بالا مى‌رود و سپس بعد از او مرد ديگرى مى‌گيرد و از او جدا مى‌شود دو باره مى‌پيوندد و بالا مى‌رود. اى رسول الله به من بگو آيا درست تعبير كردم يا به خطا رفتم؟

رسول الله فرمود: «در بعضى به صواب رفتى و در بعضى خطا كردى». ابو بكر گفت: «پدر و مادرم به فداى تو سوگند ياد مى‌كنم به من بگو در چه خطا كردم» رسول الله فرمود: «قسم نخور.»

محيى الدين در اشاره به اين حديث به طور اجمال نظر و غرض دارد. زيرا در ابتدا گفت: تعبير رؤيا محتاج به علمى است كه به آن علم معانى صور خياليه ادراك شود و در ضمن نقل اين حديث گفت: نمى‌بينى ابوبكر در تعبير رؤيا عاجز مانده زيرا رسول الله به او فرمود «أصبت بعضا و أخطأت بعضا» و اگر عالم به تعبير بود رسول الله وى را نسبت به خطا نمى‌داد. و همين محيى الدين در اوايل جلد اول فتوحات مى‌فرمايد: بعد از رسول الله كسى به كمال على نبود، چه او سر العالمين و الأنبياء أجمعين بود ديگر بى‌اعتنايى رسول الله را به ابوبكر اشاره كرده است كه «ما اخطأ فلم يفعل» يعنى رسول جوابش نداد و در سكوتش به خطا نرفت و ديگر متن روايت، گستاخى ابوبكر را اثبات مى‌كند كه با بود رسول گفت بگذار من تعبير كنم و بعضى‌ها اصلا ابوهريره را محدث مجعول علماى عامه شناختند و او را از صحابى مختلق مى‌دانند و بر فرض صحت روايت مى‌توان گفت كه مردى خوابى ديده نزد رسول آمد ديگران بر اساس تعصبات در اين خواب تصرفات كردند چنانكه در بسيارى از حكايات و روايات فريقين اين تعصبات مذهبى و تصرفات به گزاف را مى‌بينيم.»