عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

ابن فهد حلی و نکوهش درخواست از مردم

نویسنده: ابن فهد حلی
منبع: عدة الداعی و نجاح الساعی ترجمه حسین غفاری ساروی (آیین بندگی و نیایش) ، ص 165 تا 169
فهرست
  • ↓۱- نكوهش درخواست از ديگران‌
  • ↓۲- پانویس

نكوهش درخواست از ديگران‌

حديثی از امام صادق- عليه السّلام- آمده است كه فرمود:

«بنده اگر از مخلوقات، چيزى نخواست، اقرارش به بندگى خدا ثابت مى‌شود» [۱].

اين كلام، دلالت بر ضعف ايمان فردى دارد كه از ديگران درخواست مى‌كند و نيز دلالت بر قوت ايمان فردى دارد كه به خدا اميدوار است، چون وقتى بخشندگى غير خدا را نفى كرد، ديگر به آنها رجوع نمى‌كند، در نتيجه توحيدش خالص و عبوديتش تام و كامل مى‌گردد.

در اين معنا رواياتى آمده است از جمله در تفسير آيه كريمه:

- وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ [۲].

«ايمان اكثر اينان آميخته به شرك است».

امام صادق- عليه السّلام- فرمود:

«هو قول الرّجل: لولا فلان لهلكت، و لو لا فلان لما أصبت كذا و كذا، و لو لا فلان لضاع عيالى، الا ترى انّه قد جعل للَّه شريكا في ملكه يرزقه و يدفع عنه؟ قلت: فيقول: لولا انّ اللَّه منّ علىّ بفلان لهلكت، قال: نعم، لا بأس بهذا و نحوه».

«اين شرك همان سخن مردم است كه مى‌گويند: اگر فلانى نبود، كار من زار بود، اگر فلانى نبود، به چنين و چنان نمى‌رسيدم، اگر فلانى نبود، خانواده‌ام گرفتار مى‌شدند ... مگر نمى‌بينى كه چنين افرادى براى خداوند در حكومتش شريك قرار داده‌اند كه آن شريك به اينان روزى مى‌رساند و ضرر را از اينان دفع ميكند.

راوى مى‌گويد: گفتم پس بگويد: اگر خداوند متعال به واسطه فلانى بر من منّت نمى‌گذاشت، هلاك و گرفتار مى‌شدم (اين چگونه است؟)، فرمود: بله، امثال اين سخنان اشكالى ندارد»

و نيز فرمود:

«شيعتنا من لا يسأل النّاس شيئا و لو مات جوعا».

«شيعيان ما كسانى‌اند كه از مردم چيزى طلب نمى‌كنند، اگر چه از گرسنگى بميرند».

و به همين خاطر است كه شهادت سائل پذيرفته نيست.

رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- فرمود:

«شهادة الّذى يسأل في كفّه تردّ»

«شهادت كسى كه دست نياز به سوى ديگران دراز مى‌كند، پذيرفته نيست».

نقل است كه حضرت امام زين العابدين- عليه السّلام- در روز عرفه افرادى را ديدند كه نزد مردم ابراز نياز مى‌كنند، به آنان فرمودند:

«هؤلاء شرار من خلق اللَّه، النّاس مقبلون على اللَّه و هم مقبلون على النّاس»

«اينان بدترين مخلوقات حق‌اند، چون مردم همه رو به سوى خدا دارند و اينان روى به سوى مردم».

حضرت صادق- عليه السّلام- فرمود:

«لو يعلم السّائل ما عليه من الوزر ما سأل احد احدا و لو يعلم المسئول ما عليه اذا منع ما منع احد احدا»

«اگر سائل بداند كه در خواستش چه بار سنگينى دارد، هرگز كسى از كس ديگر، چيزى طلب نمى‌كند. و آن كس كه از او چيزى مى‌خواهند، اگر بداند كه ممانعت هم چه بار عظيمى دارد، هرگز كسى را ردّ نخواهد كرد»

امام صادق عليه السّلام فرمود:

«من يسأل من غير فقر فكانّما يأكل الجمر»

«كسى كه درخواست مى‌كند ولى نياز ندارد، گويا آتش مى‌خورد»

حضرت امام باقر- عليه السّلام- فرمود:

«أقسم باللَّه و هو حقّ ما فتح رجل على نفسه باب المسألة الّا فتح اللَّه عليه باب فقر».

«به خدا قسم مى‌خورم، قسم حق ،كه كسى باب سؤال و درخواست را بر روى خود نگشايد مگر آنكه ذات اقدس الهى، باب فقرى را بر او بگشايد».

حضرت امام زين العابدين- عليه السّلام- فرمود:

«ضمنت على ربّى انّه لا يسأل احد احدا من غير حاجة الّا اضطرّته حاجة المسألة يوما الى ان يسأل من حاجة»

«من از طرف خدا ضمانت مى‌كنم (حاجت را برآورده كند يا دچار فقر نكند) كسى را كه فقط در روز نياز شديد و اضطرار، از ديگران درخواست مى‌كند».

روزى حضرت رسول- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- يارانش فرمود:

«الا تبايعونى؟»

«آيا با من بيعت نمى‌كنيد؟»

گفتند: يا رسول اللَّه! ما با تو بيعت كرديم، فرمود:

«تبايعونى على ان لا تسألوا النّاس شيئا»

«با من بيعت كنيد بر اينكه از مردم چيزى نخواهيد»

بعد از آن روز، اگر چيزى از دست كسى بر زمين مى‌افتاد، خودش خم مى‌شد و آن را بر مى‌داشت و به كسى نمى‌گفت آن را به من بده.

و نيز فرمود:

«لو انّ احدكم يأخذ حبلا فيأتى بحزمة حطب على ظهره فيبيعها فيكف بها وجهه خير له من ان يسأل»

«اگر هر يك از شما ريسمانى بگيرد و با آن بر پشتش هيزم بكشد تا مخارجش را تأمين كند، بهتر از آن است كه از ديگران چيزى طلب نمايد».

حضرت صادق- عليه السّلام- فرمود:

يكى از اصحاب رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- دست تنگ شد، همسرش گفت: نزد پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- برو و از او حاجتت را طلب كن، آن مرد نزد حضرت آمده شنيد كه پيامبر اكرم مى‌فرمايد:

«من سالنا اعطيناه، و من استغنى اغناه اللَّه» «هر كه از ما طلب كند او مى‌دهيم، ولى كسى كه اظهار نياز نكند، خداوند او را بى‌نياز مى‌سازد»

آن مرد با خود گفت: حتما مقصود حضرت من بودم. آنگاه به سوى همسرش بازگشت و ماجرا را به اطلاعش رساند. زن گفت: رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- بشرى است مانند ديگران (از حال تو چه خبر دارد) برو و وضع خودت را براى او بگو. آن مرد مجددا نزد حضرت آمد، چون رسول حق- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- او را ديد، همان جمله سابق را بيان فرمود.

اين مرد، رفت و آمد، تا سه مرتبه اين كار تكرار گرديد و آن مرد كه صحنه را اين چنين ديد رفت و تبرى به عاريه گرفت و به طرف كوه روانه گرديد، از كوه بالا رفت و قدرى هيزم جمع كرده به شهر آورد و به اندازه پنج سير آرد، آن را فروخت.

روز بعد مجددا به طرف كوه رفت، اين بار هيزم بيشترى آورد و فروخت، همين كار را تكرار كرد تا اينكه تبرى خريد، پس از گذشت مدتى، دو شتر و يك برده نيز خريدارى نمود تا اينكه داراييش زياد شد و روزگارش رو به راه گرديد، سپس نزد رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- آمد، ماجراى خود را به اطلاع حضرت رساند كه چگونه قصد ابراز نياز به محضر حضرت را داشت و از ايشان چه شنيد.

حضرت فرمود: من كه به تو گفتم هر كه از ما طلب كند به او مى‌دهيم ولى كسى كه اظهار نياز نكند، خداوند او را بى‌نياز مى‌سازد.

امام باقر- عليه السّلام- فرمود:

«طلب الحوائج الى النّاس استسلاب للعزّة، و مذهبة للحياء، و اليأس ممّا في ايدى النّاس عزّ للمؤمنين، و الطّمع هو الفقر الحاضر»

«طلب حاجت از مردم، موجب از بين رفتن عزت و حيا مى‌گردد و مأيوس شدن از آنچه در دست مردم است، موجب عزت مؤمنين مى‌شود و طمع، همان فقر نقد است».

از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- نقل شده است كه فرمود:

«من استغنى اغناه اللَّه، و من استعفّ اعفّه اللَّه، و من سأل اعطاه اللَّه، و من فتح على نفسه باب المسألة فتح اللَّه عليه سبعين بابا من الفقر لا يسدّ ادناه شي‌ء»

«كسى كه اظهار نياز نكند، خداوند او را بى‌نياز مى‌گرداند و كسى كه طالب عفّت باشد، پروردگار متعال او را عفيف مى‌نمايد، كسى كه از خدا چيزى بخواهد، خداوند به او عطا مى‌كند، كسى كه باب سؤال و درخواست را بر خود بگشايد، خداوند متعال هفتاد باب از فقر به رويش مى‌گشايد كه هيچ چيز نمى‌تواند حتى كوچكترين بابش را مسدود نمايد».

نقل است كه گدايى از وجود مبارك پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- چيزى خواست و او را به وجه اللَّه قسم داد، حضرت دستور فرمودند تا پنج تازيانه بر او نواختند، آنگاه به وى فرمود:

«سل بوجهك اللّئيم و لا تسأل بوجه اللَّه الكريم»

«مردم را به روى پست خودت قسم بده، نه به وجه خداوند كريم»

پانویس

۱. از حضرت صادق- عليه السّلام- روايت شده است كه فرمود:

«جبرئيل نزد رسول حق- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- آمد و عرضه داشت: يا رسول اللَّه! خداوند متعال به همراه من هديه‌اى براى تو فرستاد كه آن را به احدى قبل از تو نداده است، پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- پرسيد: آن هديه چيست؟.............-تا آن قسمت از روایت که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: -«گفتم: اى جبرئيل! تفسير «اخلاص» چيست؟ گفت: مخلص، كسى است كه از مردم چيزى طلب نمى‌كند تا آنكه خودش آن را بيابد و وقتى كه يافت، بدان راضى است و اگر نزدش چيزى اضافه آمد، در راه خدا مى‌دهد. درخواست نكردن او از ديگران، خود اقرارى است به بندگى خدا و وقتى چيزى يافت، بدان راضى مى‌گردد (و از كم يا زيادش شكايت نمى‌كند) هم او از خدا راضى است هم خدا از او. بخشيدنش در حالى است كه خود بدان نيازمندتر و سزاوارتر است».

۲. سوره يوسف، آيه ۱۰۶.