عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

ابن فهد حلی و بیان افرادی که دعایشان مستجاب می شود

نویسنده: ابن فهد حلی
منبع: عدة الداعی و نجاح الساعی ترجمه حسین غفاری ساروی (آیین بندگی و نیایش) ، ص 223 تا 234
فهرست
  • ↓۱- كسانى كه دعايشان مستجاب است‌
    • ↓۱.۱- پنج دعاست كه از خدای متعال مخفى نمى‌ماند
    • ↓۱.۲- سه دعایی كه از خداوند عزيز و جليل مخفى نمى‌ماند
  • ↓۲- تنبيه‌
  • ↓۳- نصيحت
  • ↓۴- مقالات مرتبط
  • ↓۵- پانویس

كسانى كه دعايشان مستجاب است‌

  • ۱. روزه‌دار.
  • ۲. حاجى (كسى كه اعمال حج انجام مى‌دهد).
  • ۳. معتمر (كسى كه عمره به جاى مى‌آورد).
  • ۴. جنگ‌كننده (در راه خدا).
  • ۵. امام و رهبر عادل.
  • ۶. مظلوم.
  • ۷. كسى كه پشت سر برادر مؤمن برايش دعا كند.
  • ۸. دعاى فرزند صالح براى پدر و مادرش.
  • ۹. دعاى پدر و مادر صالح براى فرزند.

پنج دعاست كه از خدای متعال مخفى نمى‌ماند

«عبد اللَّه بن سنان» از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:

«خمس دعوات لا يحجبنّ عن الرّبّ تبارك و تعالى: دعوة الامام المقسط، و دعوة المظلوم، يقول اللَّه عزّ و جلّ: لانتقمنّ لك و لو بعد حين، و الولد الصّالح لوالديه، و الوالد الصّالح لولده، و دعوة المؤمن لاخيه بظهر الغيب فيقول: و لك مثله»

«پنج دعاست كه از پروردگار متعال مخفى نمى‌ماند (يعنى اجابت مى‌شود.) :

  • ۱. دعاى امام و رهبر عادل.
  • ۲. دعاى مظلوم كه خداوند عزيز و جليل مى‌گويد: حتما انتقامت را خواهم گرفت و لو بعد از گذشت مدّتى.
  • ۳. دعاى فرزند صالح براى پدر و مادرش.
  • ۴. دعاى پدر و مادر صالح براى فرزند.
  • ۵. دعاى مؤمن براى برادر مؤمن در پشت سرش كه خداوند متعال مى‌فرمايد: براى تو نيز مانند آن خواهد بود».

روايت شده است كه:

«انّ اللَّه سبحانه قال لموسى: ادعنى على لسان لم تعصنى به، فقال: يا ربّ، انّى لى بذلك؟ فقال: ادعنى على لسان غيرك»

«خداوند سبحان به حضرت موسى عليه السّلام فرمود: اى موسى! مرا بر زبانى كه با آن گناه نكردى بخوان، گفت: اين چنين زبانى كجا دارم؟ فرمود: مرا بر زبان ديگران بخوان».


۱۰ - كسى كه دعايش را تعميم بدهد، (يعنى تنها براى خود دعا نكند).

۱۱ - كسى كه قبل از نزول بلا دعا كرده باشد.

«هارون بن خارجه» از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:

«انّ الدّعاء في الرّخاء ليستخرج الحوائج في البلاء»

«دعا در زمان راحتى و آسايش، براى برآورده شدن حوايج روز نيازمندى است».

«محمد بن مسلم» نيز از آن حضرت روايت كرده است كه فرمود:

«كان جدّى يقول: تقدّموا في الدّعاء فانّ العبد اذا دعا فنزل به البلاء فدعا قيل: صوت معروف، فاذا لم يكن دعا فنزل به البلاء قيل: اين كنت قبل اليوم؟»

«جدم مى‌فرمود: در دعا پيشى بگيريد، چون هر وقت بنده‌اى دعا كند، بعد بلايى نازل شود، پس از بلا نيز دعا كند، گفته مى‌شود: صدايى است آشنا، اما اگر دعا نكرده، بلا نازل گردد، گفته مى‌شود: تا امروز كجا بودى؟».

و از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:

«من تخوّف من البلاء يصيبه فتقدّم فيه بالدّعاء لم يره اللَّه ذلك البلاء ابدا»

«كسى كه از رسيدن بلايى هراسناك است، اگر قبل از آن دعا كند، خداوند متعال هرگز آن بلا را به او نشان نخواهد داد».

از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نقل است كه فرمود:

«يا ابا ذرّ، الا اعلّمك كلمات ينفعك اللَّه بها؟ قلت: بلى يا رسول اللَّه، قال: احفظ اللَّه يحفظك اللَّه، احفظ اللَّه تجده امامك، تعرّف الى اللَّه في الرّخاء يعرفك في الشّدّة، و اذا سألت فاسأل اللَّه، و اذا استعنت فاستعن باللَّه، فقد جرى القلم بما هو كائن، و لو انّ الخلق كلّهم جهدوا ان ينفعوك بشي‌ء لم يكتبه اللَّه لك ما قدروا عليه»

«اى ابا ذر! آيا كلماتى به تو بياموزم كه برايت منفعت داشته باشد؟ (ابا ذر مى‌گويد:) گفتم: بلى اى رسول خدا! فرمود: تو از خدا حفاظت كن تا خدا از تو حفاظت كند، اگر از خدا حفاظت نمايى، او را در جلو خودخواهى يافت، در روز راحتى و آسايش، معروف و شناخته‌شده درگاه حق باش تا او تو را در روز شدّت و نيازت، بشناسد. اگر درخواستى دارى از خدا بطلب و اگر كمك مى‌خواهى از او بخواه، همانا مقدّرات عالم تحت قلم ذات اقدس الهى است، اگر تمام خلق بكوشند تا نفعى به تو برسانند كه خدا آن را برايت ثبت نكرده است، هرگز قدرت چنين كارى را نخواهند داشت».


نفرين مظلوم دعاییست مستجاب

«سكونى» از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:

«قال رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم : ايّاكم و دعوة المظلوم فانّها ترفع فوق السّحاب حتّى ينظر اللَّه اليها فيقول ارفعوها حتّى استجيب له، و ايّاكم و دعوة الوالد فانّها احدّ من السّيف»

«رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: خود را از نفرين مظلوم دور نگه داريد (يعنى مبادا مظلومى عليه شما دعا كند) چون اين دعا از ابرها فراتر خواهد رفت تا جايى كه خداوند متعال بدان نظر كرده مى‌فرمايد: آن را بالا بياوريد تا برايش اجابت كنم. و خود را از نفرين پدر و مادر نيز نگه‌دارى نماييد، چون اين دعا از شمشير تيزتر است».


سه دعایی كه از خداوند عزيز و جليل مخفى نمى‌ماند

از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده است كه فرمود:

«ثلاث دعوات لا يحجبن عن اللَّه عزّ و جلّ: دعاء الوالد اذا برّه، و عليه اذا عقّه، و دعاء المظلوم على ظالمه، و دعاؤه لمن انتصر له منه، و رجل مؤمن دعا لاخيه المؤمن اذا واساه فينا، و دعاؤه عليه اذا لم يواسه مع القدرة عليه و اضطرار اخيه اليه».

«سه دعاست كه از خداوند عزيز و جليل مخفى نمى‌ماند:

اوّل- دعاى پدر و مادر براى فرزندش، زمانى كه به او نيكى كنند و نفرينشان بر او وقتى كه ايشان را بيازارد.

دوّم- نفرين مظلوم عليه ظالم و دعايش براى كسى كه وى را عليه ظالم يارى كرده است.

سوّم- دعاى مؤمن براى برادر مؤمنى كه او را در راه ما يارى كرده باشد و نفرينش عليه او زمانى كه او را يارى نكرده باشد با اينكه هم او قدرت اين كار را داشت و هم برادر مؤمنش بدان نيازمند بود».


دعا و نفرين پدر و مادر

در حديث ديگر آمده:

«اتّقوا دعوة الوالد فانّها ترفع فوق السّحاب، و اتّقوا دعوة الوالد فانّها احدّ من السّيف»

«خود را از نفرين پدر و مادر نگهدارى كنيد، چون اين نفرين به بالاى ابرها مى‌رود، خود را از نفرين پدر و مادر نگهدارى كنيد، براى اينكه اين نفرين از شمشير تيزتر است».


در روايت آمده است:

«انّ الولد اذا مرض ترقّى امّه السّطح و تكشف عن قناعها حتّى يبرز شعرها نحو السّماء فتقول:»

«وقتى فرزند مريض مى‌شود، مادرش به پشت بام برود و روسرى را از سر خود بردارد تا موهايش به سوى آسمان آشكار شود، آنگاه بگويد:».

اللّهمّ انت اعطيتنيه و انت وهبته لى اللّهمّ فاجعل هبتك اليوم لى جديدة انّك قادر مقتدر»

«خدايا! تو اين فرزند را به من عطا كردى و بخشيدى، خدايا! امروز هديه‌ات را تجديد كن كه تو قادرى»

«ثمّ تسجد فانّها لا ترفع رأسها الّا قد برأ ابنها»

«سپس سجده كند كه از آن سجده سر برنمى‌دارد مگر اينكه فرزندش از آن مرض بهبودى يافته است»


۱۲ - كسى كه در حوايجش بر غير خداوند سبحان تكيه نمى‌كند.

پروردگار متعال مى‌فرمايد:

- وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً .[۱]

«كسى كه بر خدا توكل كند، خداوند او را كافى است، او كار خود را به اجرا مى‌رساند و براى هر چيزى اندازه‌اى قرار داده است».

«حفص بن غياث» از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:

«اذا اراد احدكم ان لا يسأل ربّه شيئا الّا اعطاه فلييأس من النّاس كلّهم و لا يكون له رجاء الّا من عند اللَّه، فاذا علم اللَّه ذلك من قلبه لم يسأله شيئا الّا اعطاه»

«اگر كسى خواست طورى باشد كه هر گاه از خدا چيزى درخواست نمود به او بدهد، بايد از همه مردم قطع اميد كند و تنها اميدش به درگاه او باشد، وقتى خداوند اين حالت را در قلب كسى يافت، هر گاه چيزى بخواهد به او عطا مى‌كند».

از جمله موعظه‌هاى خداوند متعال به حضرت عيسى عليه السّلام اين است كه فرمود:

«يا عيسى، ادعنى دعاء الحزين الغريق الّذى ليس له مغيث، يا عيسى، سلنى و لا تسأل غيرى فيحسن منك الدّعاء و منّى الاجابة، و لا تدعنى الّا متضرّعا الىّ و همّكف همّا وحدا فانّك متى تدعنى كذلك اجبك».

«اى عيسى! مرا بخوان مانند انسان محزون در حال غرق شدن كه هيچ دادرسى برايش نيست. اى عيسى! از من بخواه و از غير من نخواه تا از تو دعاى نيك بر آيد و از من اجابت، دعا مكن مگر با حالت تضرع و تمام همتت را صرف اين امر بنما كه هر گاه اين گونه مرا خواندى تو را اجابت خواهم نمود».


تنبيه‌

سزاوار است بنده مؤمن در تمام حوايج- چه بزرگ و چه كوچك- به پروردگارش مراجعه كند و از درخواست چيزهاى كوچك، خجالت نكشد، چون چنين حالتى نشانه غايت توكل بر اوست.

در حديث قدسى آمده است:

«يا موسى، سلنى كلّما تحتاج اليه حتّى علف شاتك و ملح عجينك»

«اى موسى! هر چه بدان نياز دارى از من بخواه، حتى علف گوسفند و نمك غذايت را».

از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده است كه فرمود:

«عليكم بالدّعاء فانّكم لا تتقرّبون الى اللَّه بمثله، و لا تتركوا صغيرة لصغرها ان تدعوا بها فانّ صاحب الصّغار هو صاحب الكبار»

«بر شما باد به دعا كردن كه چيزى مانند آن شما را به خدا نزديك نمى‌سازد، مبادا در امور كوچك دعا را ترك كنيد و بگوييد چيزى نيست، چون همان كس كه كارهاى كوچك در دست اوست، كارهاى بزرگ را نيز در دست دارد».


نصيحت

وقتى فهميدى كه نجات و رستگارى در گرو اعتماد بر خداست، پس بدان كه روى گردانى از او به طرف ديگران، همراه با بدبختى و فضاحت و موجب ذلّت و محروم ماندن از رحمت حق خواهد بود،

مگر حكايت «محمد بن عجلان» را نمى‌دانى كه در اثر مشكلات زمان به تنگنا افتاده بود؟ از زبان خودش بشنويد كه مى‌گويد:

در تنگدستى و مضيقه شديدى گرفتار شدم، در آن حال رفيقى نداشتم، دين سنگينى هم بر گردنم بود و طلبكار هر لحظه در مطالبه خود اصرار مى‌ورزيد. در اين حال، به سمت خانه «حسن بن زيد» كه در آن زمان امير مدينه بود- رفتم چون او مرا مى‌شناخت، پسر خاله‌ام محمد بن عبد اللَّه نوه امام على بن الحسين- عليهما السّلام- وقتى اين را فهميد در راه مرا ديد، دستم را گرفت و گفت: فهميدم كه چكار مى‌خواهى بكنى، بگو ببينم به در خانه چه كسى براى گشايش مشكلت دل بستى؟

گفتم: «حسن بن زيد».

گفت: اگر اين كار را انجام بدهى، نيازت بر طرف نخواهد شد، بلكه بايد به سوى كسى روى كنى كه قدرت و توان اين كار را دارد و او همان خدائى است كه‌ بخشنده‌ترين بخشندگان است. پس اميد و آرزويت به درگاه او باشد،

چون من از پسر عمويم امام جعفر صادق عليه السّلام شنيدم و او از پدرش از پدرانش از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- نقل كرده است كه فرمود:

«اوحى اللَّه الى بعض أنبيائه في بعض وحيه: و عزّتى و جلالى لاقطّعنّ امل كلّ امل امل غيرى بالاياس، و لأكسونّه ثوب المذلّة في النّاس، و لأبعدنّه من فرجى و فضلى»

«از جمله چيزهائى كه خداوند متعال بر يكى از پيامبران وحى فرستاد اين بود كه فرمود: به عزت و جلالم سوگند! كه هر كس به غير من دل ببندد، اميدش را مبدل به يأس مى‌كنم و بر تنش لباس مذلّت مى‌پوشانم و از فضل و گشايش خود، دورش مى‌سازم».

«أ عبدي يأمل في الشّدائد غيرى و الشّدائد بيدى؟! و يرجو سواى و انا الغنىّ الجواد؟! بيدى مفاتيح الابواب و هى المغلّقة و بابى مفتوح لمن دعانى».

«آيا بنده من در شدايد و سختيها به ديگران دل بسته است؟ در حالى كه گرفتاريها همه به دست من است، آيا به ديگران اميدوار است؟ در حالى كه منم آن بى‌نياز بخشنده‌اى كه كليدهاى تمامى درهاى بسته در دست اوست، در خانه من، براى هر كس كه مرا بخواند گشوده است».

«الم تعلمون انّ من دهته نائبة لم يملك كشفها عنه غيرى؟ فما لي اراه يأمله معرضا عنّى و قد اعطيته بجودى و كرمى ما لم يسأله فاعرض عنّى و لم يسألنى و سأل في نائبته غيرى؟!»

«آيا نمى‌دانيد كه اگر بر كسى حادثه‌اى وارد شود، غير از من كسى نمى‌تواند آن را بردارد، پس چه شده است كه او را در حال إعراض از خود مى‌بينم، من بر اساس جود و كرمم چيزهايى به او دادم كه حتى از من درخواست هم نكرده بود، با اين حال در مشكلاتش به غير من رجوع نمود و از او طلب كرد و از من روى برگرداند!؟».

«و انا اللَّه أبتدئ بالعطيّة قبل المسألة افأسال فلا اجود؟ كلّا أ ليس الجود و الكرم لى؟ أ ليس الدّنيا و الآخرة بيدى؟ فلو انّ اهل سبع سماوات و ارضين سألونى جميعا و اعطيت كلّ واحد منهم مسألته ما نقص ذلك من ملكى مثل جناح البعوضة و كيف ينقص ملك انا قيّمه؟»

«من آن خدايى هستم كه ابتدا به بخشش نمودم قبل از اينكه از من چيزى بخواهند، اما اگر چيزى خواستند به آنان نمى‌دهم؟ نخير (اين چنين نيست) آيا مگر جود و كرم، مخصوص من نيست؟ آيا مگر دنيا و آخرت در دست من نيست؟ اگر ساكنين زمين و آسمانهاى هفتگانه همگى از من چيزى بخواهند و من تمام خواسته‌هايشان را برآورده سازم، چيزى حتى به اندازه بال يك پشه هم از ملكم كم نخواهد شد، چگونه كم شود ملكى كه من قيّم آن هستم؟».

- «فيا بؤسا لمن عصانى و لم يراقبنى»

«بنا بر اين، بدا به حال آن كس كه مرا معصيت كرد و مراقبم نبود».

به «محمد بن عبد اللَّه» گفتم اين حديث را تكرار كن، او سه مرتبه تكرار كرد، آنگاه گفتم: نه، به خدا قسم! از اين به بعد، هرگز از كسى حاجتى طلب نمى‌كنم، مدتى نگذشت كه خداوند متعال از خزانه غيبى‌اش به من روزى رسانيد.


از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نقل است كه فرمود:

«قال اللَّه عزّ و جلّ: ما من مخلوق يعتصم بمخلوق دونى الّا قطعت اسباب السّموات و اسباب الارض دونه، فان سألنى لم اعطه، و ان دعانى لم اجبه، و ما من مخلوق يعتصم بى دون خلقى الّا ضمنت السّموات و الارض رزقه، فان دعانى اجبته، و ان سألنى اعطيته، و ان استغفرنى غفرت له»

«خداوند عزيز و جليل مى‌فرمايد: هر گاه مخلوقى به جاى اينكه به من تكيه كند به سمت مخلوق ديگرى برود، اسباب و علل آسمانى و زمين را بر او قطع مى‌نمايم، آنگاه اگر از من چيزى بخواهد به او نمى‌دهم و اگر دعايم كند، اجابتش نخواهم نمود و اگر مخلوقى به جاى روى آوردن به خلق، به من تكيه كند خودضمانت مى‌كنم كه آسمان و زمين روزى‌اش را بدهند، چنين فردى اگر دعايم كند، اجابتش مى‌كنم و اگر از من چيزى بخواهد، به او مى‌دهم و اگر طلب آمرزش كند او را مى‌آمرزم».


از امام حسن عسكرى عليه السّلام روايت شده است كه فرمود:

«ارفع المسألة ما وجدت التّحمّل يمكنك فانّ لكلّ يوم رزقا جديدا، و اعلم انّ الالحاح في المطالب يسلب البهاء، و يورث التّعب و العناء، فاصبر حتّى يفتح اللَّه لك بابا يسهل الدّخول فيه، فما اقرب الصّنع من الملهوف، و الا من من الهارب المخوف، فربّما كانت الغير نوعا من ادب اللَّه‌»

«تا مى‌توانى چيزى نخواه، چون هر روز را روزى تازه‌اى است و بدان كه اصرار در طلب، ارزش و بهاى آدمى را زايل مى‌سازد و رنج و سختى را بر جاى مى‌گذارد، پس صبر كن تا خداوند متعال درى بر تو بگشايد كه دخول در آن آسان باشد. چه نزديك است نيكى و احسان به انسان اندوهگين و مظلوم و امن و امان به فرد ترسيده. و چه بسا تغيير حالات انسان (از غنى به فقر، از صحت به مرض و ..) نوعى از تربيت الهى باشد».

«و الحظوظ مراتب فلا تعجل على ثمرة لم تدرك فانّما تنالها في اوانها و اعلم انّ المدبّر لك اعلم بالوقت الّذى يصلح حالك فيه فثق بخيرته في جميع امورك يصلح حالك و لا تعجل بحوائجك قبل وقتها فيضيق قلبك و صدرك و يغشيك القنوط»

«بهره و روزى، مراتبى دارد پس نسبت به ثمره و حاصلى كه به تو نرسيده عجله نكن، چون هر گاه وقتش برسد، بدان خواهى رسيد. بدان آن كس كه كارگردان تو است بهتر مى‌داند كه چه وقتى براى تو مناسب‌تر است، بنا بر اين، به اختيار و انتخاب او در تمام كارهايت اعتماد كن تا حالت اصلاح شود و در حاجات خود، قبل از رسيدن زمانش، تعجيل ننما كه در اين صورت، قلبت گرفته، سينه‌ات تنگ خواهد شد و نااميدى تو را در بر مى‌گيرد».

«و اعلم انّ للحياء مقدارا فان زاد عليه فهو سرف، و انّ للحزم مقدارا فان زاد عليه فهو تهوّر، و احذر كلّ ذكىّ ساكن الطّرف و لو عقل اهل الدّنيا خربت»

«بدان كه حيا را اندازه‌اى است كه زياده بر آن اسراف است و براى احتياط و محكم كارى هم حدّى است كه بيش از آن، كار را خراب مى‌كند، مبادا افراد باهوش كه چشم بر هم نمى‌گذارند، به تو آسيبى برسانند اگر اهل دنيا عقل داشتند (و آن را به كار مى‌بستند، هرگز دنيا آباد نمى‌شد بلكه) خراب مى‌گشت».


اى عزيز! در اين حديث نظر كن كه چه آداب دقيقى را در بردارد و چگونه انسان را به سوى زهد در دنيا گرايش مى‌دهد كه مى‌فرمايد: اگر اهل دنيا عقل مى‌داشتند، دنيا خراب مى‌شد، بنا بر اين، عقل سالم حكم به خراب ساختن دنيا و بى‌اعتنايى بدان دارد، هر كس به آن اهميت بدهد و آبادش سازد، معلوم مى‌شود كه عقل ندارد.

مقالات مرتبط

ابن فهد حلی و بیان افرادی که دعایشان مستجاب نمی شود

پانویس

۱. سوره طلاق، آيه ۳.