عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

مصباح الانس

مصباح الانس كه نام كامل آن،«مصباح الأنس بين المعقول و المشهود» است، شرحى است مزجى كه شمس الدين محمد بن حمزه فَنارى، مشهور به ابن فَنارى( ۸۳۴- ۷۵۱ ق)، به زبان عربى، بر مهم‌ترين اثر صدر الدين قونَوى؛ يعنى«مفتاح الغيب» يا «مفتاح غيب الجمع و الوجود» نگاشته است.

فهرست
  • ↓۱- معرفی کتاب مصباح الانس
  • ↓۲- منابع مورد استفاده در کتاب
  • ↓۳- ساختار و محتویات
  • ↓۴- نسخه شناسی
  • ↓۵- کلامی از علامه حسن زاده درباره کتاب
  • ↓۶- پانویس

معرفی کتاب مصباح الانس

«مصباح الأنس» كه نام كامل آن،« مصباح الأنس بين المعقول و المشهود» است، شرحى است مزجى كه شمس الدين محمد بن حمزه فَنارى، مشهور به ابن فَنارى( ۸۳۴- ۷۵۱ ق)، به زبان عربى، بر مهم‌ترين اثر صدر الدين قونَوى؛ يعنى« مفتاح الغيب» يا« مفتاح غيب الجمع و الوجود» نگاشته است.

متن و شرح، هر دو، از منابع مهم عرفان نظرى و از متون آموزشى در اين رشته مى‌باشند.

شارح، همه عبارات متن را در شرح نياورده و آنچه را آورده، گاه، با تغييراتى همراه است و در مجموع، متن و شرح را به‌گونه‌اى به هم آميخته كه جز با علايم و نشانه‌ها تفكيك آنها از يك‌ديگر ممكن نيست.

شارح، در تبيين قواعد كشفى به لسان عقل، سعى بليغى نموده و كوشيده است تا هماهنگى عرفان و برهان و عقل و دل و شهود و نظر را نشان دهد و ازاين‌رو، كتاب را« مصباح الأنس بين المعقول و المشهود» ناميده و در اين جهت، به قدوة العارفين، صدر الدين قونوى تأسى نموده است، زيرا او نيز در بسيارى از آثار خود هماهنگى عرفان و برهان را نشان داده است.

شارح، كتاب را با مقدمه‌اى زيبا و پربار شروع مى‌كند و بعد از حمد و درود، به انگيزه خود در شرح، اشاره مى‌كند و مى‌گويد:

« چون از پراكندگى علماى ظاهر نفرت داشتم، زيرا كثرت شك و ترديد هواهاى ابناى علوم، به اندازه‌اى رسيد كه تطابق روش‌هاى ايشان، اميد نمى‌رفت و به موافقت بين علماى سلف و خلف در پرده‌بردارى از حقايق عقيده و گشودن لغزش‌هاى موجود در شريعت، اميدى نبود. همين، مرا برانگيخت تا عميقا به حقيقت مذاهب توحيد ذات و صفات بنگرم».

به همين خاطر، شارح، وادى اوهام را رها كرده و خواسته به آسمان حقيقت ارتقا پيدا كند، پس سر به آستان عارفان نهاد و انديشه خود را در وادى حقايق و معارف ايشان جولان داد، لذا كتاب« مفتاح غيب الجمع و الوجود» را براى تفكر و انديشه و شرح برگزيد و در اين شرح از كلمات جناب قونوى و اساتيد و شاگردان او بهره گرفت.

چنان‌كه از مقدمه شارح برمى‌آيد، تبيين و توضيح مقاصد و معانى عالى در كتاب« مفتاح الغيب» و نيز ايجاد انس و مؤالفت و هماهنگى بين عرفان و برهان، انگيزه و محرك اصلى او بر نگارش اين شرح بوده است.

منابع مورد استفاده در کتاب

شارح، علاوه بر آرا و انديشه‌هاى شخصى، منابع زير را نيز مورد استفاده قرار داده است:

  • ۱. آثار و تأليفات صدر الدين قونوى، به‌خصوص كتاب« الفكوك»؛
  • ۲. آثار محيى الدين، به‌خصوص« الفتوحات المكية» و« فصوص الحكم»؛
  • ۳. شرح مؤيد الدين جَنْدى بر فصوص الحكم؛
  • ۴. آثار سعد الدين سعيد فَرْغانى و دو شرح مهم او بر تائيه كبراى ابن فارض با نام‌هاى« مشارق الدرارى» و« منتهى المدارك»( اولى به فارسى و دومى به عربى).

كتاب« مصباح الأنس»، در بين متون عرفانى، به‌طور عام و در بين شروح« مفتاح الغيب»، به‌طور خاص از اهميت و اعتبار ويژه‌اى برخوردار است؛ هرچند، بخش عظيمى از اين اهميت و اعتبار، ناشى از اهميت كتاب« مفتاح الغيب» قونوى است، اما خود نيز از نكات تازه و بديعى برخوردار است؛ چه شارح، نكات ارزش‌مندى را از آثار محيى الدين و ساير تأليفات قونوى و دو شاگرد برجسته‌اش؛ يعنى مؤيد الدين جندى و فرغانى، در«مصباح الأنس» گرد آورده است كه در جاى ديگر چنين مجموعه‌اى را نمى‌توان يافت و اين امور، موجب شده است كه اين كتاب، نه تنها در بين شروح متعدد« مفتاح الغيب»، بلكه در بين كتب متعدد عرفانى، انظار عالمان و عارفان را به خود جلب نموده و شخصيت‌هاى بزرگى را به تدريس و تعليقه‌نگارى بر آن واداشته است.

ساختار و محتویات

عناوين كلى، در بخش‌هاى مختلف شرح، مطابق با متن آن؛ يعنى« مفتاح الغيب» است كه شامل:

  • « فاتحه»
  • « تمهيد»
  • « جملى»
  • « باب»
  • « خاتمه»

مى‌باشد.

شارح، بر اين چهارچوب كلى، عناوينى چون« فصل» و« سابقه» و« خاتمه» افزوده است و پس از مقدمه خود بر كتاب،« فاتحه» را كه در واقع مقدمه قونَوى بر« مفتاح الغيب» است، در پنج« فصل» شرح نموده و« تمهيد جملى» را به« سابقه» و دو« فصل» و« خاتمه» تقسيم نموده و سابقه را در ده فصل و فصل اول از تمهيد جملى را در نُه« مقام» و فصل دوم آن را در چهار مقام و خاتمه آن را در دوازده فصل و خاتمه كتاب را در ضمن شانزده« سؤال» شرح كرده است.

در فاتحه كتاب، از اقسام علوم، امتناع معرفت حقايق اشيا با علم نظرى و كسبى، موضوع و مسائل و مبادى هر علمى به‌طور كلى و موضوع و مبادى و مسائل علم الهى و عرفان نظرى به‌طور خاص بحث شده است. تمهيد جملى، به بيان نحوه ارتباط عالم به حق تعالى و ارتباط حق تعالى با عالم، اختصاص يافته است و چنان‌كه اشاره شد، شارح، مباحث تمهيد جملى را در سه محور تنظيم نموده؛ يعنى سابقه و دو فصل و خاتمه.

سابقه، در بيان اصول و قواعدى است كلى كه تبيين رابطه حق با خلق و خلق با حق به آن بستگى دارد. در اين سابقه، از ده قاعده و اصل كلى بحث شده و شارح هريك را در فصلى مستقل شرح نموده است. در فصل اول از تمهيد جملى، اضافات بين ذات حق و صفات او و در فصل دوم، نسبت حق و ايجاد اعيان مُكَوَّنات به اعتبار اقسام اسما و صفات، بحث شده و خاتمه تمهيد جملى، به بيان متعلقات طلب انسان و عدم تناهى مراتب استكمال، اختصاص يافته است.

در بخشى كه زير عنوان« باب» آمده، از كليات جهات ارتباط بين حق سبحانه و مُكَوَّنات و غير آن از عِلْويات و سِفْليات بحث شده و در خاتمه كتاب، خصوصيات انسان كامل تبيين گرديده است.

نسخه شناسی

نسخه‌اى از اين كتاب به قلم محمدصادق بن محمدرضا تويسركانى و همراه با تعليقات مرحوم ميرزا هاشم اشكورى، در سال ۱۳۲۳ ق، توسط حاج شيخ احمد شيرازى در ايران به چاپ سنگى رسيده است و همين چاپ در سال ۱۳۶۳ ش، توسط انتشارات فجر با همكارى وزارت ارشاد اسلامى افست شده و تعليقات استاد حسن‌زاده آملى به انتهاى كتاب ضميمه گرديده و در سال ۱۳۷۴ ش، با تصحيح آقاى محمد خواجوى و با حواشى و تعليقات متعددى توسط انتشارات مولى به چاپ حروفى رسيده است كه مشخصات آن چنين است:

۱. مصحح، علاوه بر تصحيح، مقدمه‌اى در شرح حال قونَوى و ابن حمزه فَنارى و نيز توضيحاتى در مورد شيوه تصحيح و نسخه‌هايى كه در تصحيح كتاب مورد استفاده بوده‌اند، به آن افزوده است و پنج فهرست با عناوين آيات، احاديث، اشعار، امثال و حكم و اعلام به آن ضميمه نموده كه فهرست اعلام آن مشتمل بر اصطلاحات عرفانى و غير عرفانى و اشخاص و كتب و فرق و غيره مى‌باشد؛

۲. تفكيك متن از شرح، به‌وسيله چاپ متن با حروف تيره‌تر صورت گرفته است؛

۳. براى هريك از عناوين پنج‌گانه كتاب؛ يعنى مقدمه شارح و فاتحه و تمهيد جملى و باب و خاتمه، عددى از ۱ تا ۵ در نظر گرفته شده و نيز براى هر فراز از فرازهاى مربوط به اين عناوين، عدد ديگرى ثبت شده تا تطبيق ترجمه كتاب كه توسط مصحح انجام شده و مستقلا به چاپ رسيده با متن آن، آسان گردد؛

۴. تصحيح كتاب بر اساس سه نسخه انجام شده كه عبارتند از:

  • الف) نسخه چاپ سنگى كه با كتابت محمدرضا تويسركانى و تصحيح مرحوم ميرزا هاشم بن محمد اشكورى و با همت شيخ احمد شيرازى در سال ۱۳۲۳ ش، به چاپ رسيده است( مصحح، اين نسخه را اصل قرار داده و با اعتماد به آن، كتاب را تصحيح نموده است)؛
  • ب) نسخه موجود در كتاب‌خانه دانشكده ادبيات دانشگاه تهران كه در سال ۱۳۲۱ ش، تحرير شده است؛
  • ج) نسخه‌اى از كتاب‌خانه سلطنتى آلمان.

۵. پس از مقدمه مصحح، ابتدا، متن كامل و تصحيح شده« مفتاح الغيب» همراه با حواشى و تعليقات آن آمده است و سپس، كتاب« مصباح الأنس» و شماره صفحات« مفتاح الغيب» در داخل علامت‌[] ثبت شده است؛

۶. كتاب، مزين به حواشى و تعليقات متعددى است كه تعليقات مرحوم ميرزا هاشم اشكورى از شاگردان مرحوم آقا محمدرضا قمشه‌اى، با حرف« ش» و تعليقات مرحوم حاج مير سيد محمد قمى( فاطمى)، از شاگردان مرحوم ميرزا هاشم اشكورى، با علامت اختصارى« ق» و تعليقات امام خمينى( قدس سره)، با علامت اختصارى« خ» و تعليقات اندك مرحوم آقا محمدرضا قمشه‌اى، با علامت« آقا محمدرضا قمشه‌اى» و تعليقات اندك استاد حسن‌زاده آملى، با علامت اختصارى« آ» و تعليقات ارزش‌مند مؤلفى ناشناخته، با عنوان« فتح المفتاح»، با علامت اختصارى« ف»، مشخص شده‌اند.[۱]

کلامی از علامه حسن زاده درباره کتاب

و از جمله كسانى كه در اقامه برهان بر مسائل عرفانى دست توانا دارد و نقشى‌ بسزا ايفا كرده است قاضى القضات محمد بن حمزه معروف به ابن فنارى است. وى رساله مفتاح غيب الجمع و الوجود ابوالمعالى محمد بن اسحاق معروف به صدر الدين قونوى را شرحى بسيار مبسوط كرده است و آن را مصباح الانس بين المعقول و المشهود فى شرح غيب الجمع و الوجود ناميده است.

صاحب اسفار در آخر فصل بيست و هشتم مرحله ششم اسفار در علت و معلول، كه در كيفيت سريان حقيقت وجود در موجودات متعينه و حقايق خاصه تحقيق فرموده است، مفتاح قونوى را چنين نام برده است: ذكر الشيخ العارف صدر الدين القونوى فى كتابه المسمى بمفتاح غيب الجمع و التفصيل، و لكن صواب آن است كه ما گفته ايم، و صدر قونوى را كتاب ديگر به نام مفتاح غيب الجمع و التفصيل نيست.

مصباح الانس از اصول صحف عرفانى استدلالى و برهانى و از ماخذ كتاب اسفار است و در ترتيب كلاسيكى كتب درس عرفانى بعد از تمهيد القواعد و بعد از شرح قيصرى بر فصوص الحكم خوانده مى شود.

خواننده مصباح الانس ناچار بايد به فلسفه الهى آشنا باشد، بلكه بايد زحمت كشيده در آن فن باشد، لذا چون ابن فنارى مى خواهد مطلبى عرفانى را بر كرسى برهان بنشاند متوسل به مساله اى فلسفى مشابه آن مى شود، و ذهن خواننده را بدين شيوه خاص بدان مطلب عرفانى انس مى دهد و آشنا مى كند. و گاهى اثبات مطلب را به لفظ تانيس عنوان مى كند، مثلا ماتن در مفتاح گويد:

ان الكشف الصحيح و الشهود الصريح افاد ان الشى ء اذا اقتضى امرا لذاته لا بشرط لايزال عليه ما دامت ذاته

ابن فنارى در شرح گويد:

و تانيسه قولهم ما بالذات لا يزول بما بالعرض لانه لازمه فلو لم يدم و انتفى انتفى الملزوم ايضا و الا فلا لزوم كما فى زوجية الاربعة و فردية الثلاثة. (ص ۲۶ ط ۱ چاپ سنگى رحلى).

مصباح الانس در بحث و بسط و تانيس مسائل عرفانى به مسائل نظرى فلسفى كه همان انس بين مشهود و معقول است كتاب يگانه است. و مصباح يعنى چراغ فروزان و درخشان فرا راه سالك محقق در عرفان نظرى و عملى است[۲].

پانویس

۱. نرم افزار عرفان ۳

۲. قرآن و عرفان و برهان از هم جدائى ندارند، متن، ص: ۶۵

مربوط به دسته های:معرفی کتاب -