كلمه مباركه حق، چه در قرآن مجيد و روايات صادره از اهل بيت عصمت و طهارت و چه در كتب و رسايل اصول معارف و فروع احكام و چه در كتب قدما، از مشايخ اساطين قبل از اسلام لفظى ريشه دار است. بدين جهت استاد حسن زاده بر آن شدند كه چندين بار در باره حق رساله اى بنگارند، ولى هر بار نا تمام ماند، تا اينكه حضرت علامه طباطبايى صاحب تفسير قيم الميزان رضوان الله تعالى عليه به روضه رضوان ارتحال كردند. لذا از استاد راجع به يادنامه آن جناب درخواست شد مقاله يا رساله اى بنويسند. معظم له وعده كردند مرقومه هايى را كه در باره حق نگاشته اند، گرد آورده و آنها را همراه با بعضى از اضافات به صورت رساله اى به پيشگاه ارباب فضيليت تقديم دارند. كه به فضل خداوند اين امر تحقق يافت و رساله به نام ميمون و مبارك «انه الحق» مزين شد.
اين رساله همان طورى كه خود استاد در بدو آن آورده اند، حاوى مطالبى در بعضى از امهات و عيون مسائل معارف علمى و عملى ساير بين اهل تحقيق (اهل عرفان) و اهل نظر (متأخرين از حكماى مشاء) حول دو محور، اول حق، دوم نفس، است كه عبارتند از:
استاد خاطر نشان مى سازند، ضمن بيان مطالب ياد شده به ذكر آيات و روايات تبرك جسته و به كلمات اساطين فريقين تمسك نموده اند و نيز به طايفه اى از نكات ذوقيه و لطائف حكمية اشاراتى كرده اند.
شايان توجه است كه در يكى از شبهايى كه استاد به ترقيم رساله ياد شده مشغول بوده اند، براى ايشان واقعه اى خوش و شيرين رخ داده كه مشروح آن را از كتاب هزار و يك كلمه نقل مى كنيم.
«كلمه ۱۶ در مبارك سحر ليله چهارشنبه۱۷ ربيع المولود ۱۴۰۲ هجرى قمرى مطابق ۲۳ دى ماه ۱۳۶۰ هجرى شمسى، شب فرخنده ميلاد خاتم انبياء صلى الله عليه و آله و وصى او صادق آل محمد صلوات الله عليهم كه مصادف با شب شصتم از ارتحال حضرت استادم علامه طباطبايى، صاحب تفسير الميزان بود به ترقيم رساله انه الحق به عنوان يادنامه آن جناب اشتغال داشتم. ناگهان مثال مباركش با سيماى نورانى حاكى از سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ برايم متمثل شد. فتمثل لنا بشرا سويا، و با لهجه اى شيرين و دلنشين از طيب طويت و حسن سيرت و سريرتم بدين عبارت بشارتم داد [: (تو نيكو صورت و نيكو سيرت و نيكو سريرتى». تا چندلحظه اى در حضور انورش مشرف بودم رضوان الله تعالى عليه و افاض علينا من بركات انفاسه النفيسه.
اين رساله براى اولين بار در سال ۱۳۶۱، در مجموعه اى تحت عنوان يادنامه علامه طباطبايى توسط انتشارات شفق و اخيرا به صورت مستقل توسط انتشارات قيام طبع و منتشر شد. [۱]
۱. مرورى بر آثار و تاليفات، ص: ۱۳