چگونه در نماز حضور قلب داشته باشيم؟
منبع: نسيم انديشه دفتر اول - صفحه ۱۴۰ تا ۱۴۲
اعضا و جوارح بدن هر يك از ما انسانها، در حكم جماعتي است كه به امامت يك نفر كار ميكند. امام اين جماعت در دنيا عقل، خيال، وهم يا عشق است. هركس امام جماعت درون خود را ميشناسد. شئون مادون و اعضا و جوارح زير دست، همه به امامت او كار ميكنند؛ يعني اگر كسي انسان سالم و سالكي بود، همه قواي دروني و بيرونياو به امامت عقل كار ميكند.
انسان عاقل قواي دروني و رفتارهاي بيروني خود را عاقلانه تدبير و تنظيم ميكند. اگر بخواهيم بدانيم كه امام جماعت درون ما عقل است يا هواي نفس، بايد به اعمال، رفتار و گفتار خود نظري بيفكنيم؛ يعني گفتار، رفتار و به طور كلي سيره و سنّت انسان، نشان دهنده امامي است كه در محراب درون او نهادينه شده است.
اگر شخصي حرفِ خوب ميزند، كارِ خوب ميكند، بدِ كسي را نميخواهد و ظاهر و باطنش يكي است، نشان اين است امام درون او نور است؛ اما اگر كسي كار بدي كرد، دروغ گفت، عشوهاي كرد، رشوهاي برد يا اختلاس كرد، نشانه آن است كه در درون او، خائني به امامت رسيده است.
بر اين اساس، اگر اعضا و جوارح سالم بود، امام آنها رو به قبله نماز خوانده است و اگر اعضا و جوارح به فساد آلوده شدند، امام آنها پشت به قبله دارد.
به هر حال، بعضي مختالانه زندگي ميكنند؛ نه عاقلانه. در قرآن كريم آمده است:
(إنّ اللّهَ لا يُحبُّ كُلّ مختالٍ فخور). [۱]
مختال و متخيل يا كسي كه با خيال زندگي ميكند نه عقل، محبوب خدا نيست. ارزشهاي اعتباري و من و ماهاي زودگذر خيالبافي است؛ اگر كسي به اينگونه مسائل سرگرم شد و خود را به غير خدا مشغول كرد، مختال است. انسان مختال زندگي و نماز عاقلانه ندارد. نماز عاقلانه روزي كسي است كه در بيرون قواي خود را تطهير كرده باشد. رفتار ناروا، گفتار ناشايست و... موجب ميشود كه ما زندگي و در نتيجه نماز عاقلانهاي نداشته باشيم.
اگر انسان تلاش كند، در تمام لحظات زندگي مراقب اعضا ،جوارح و انديشههاي خود باشد، قطعاً با حضور قلب بيشتري نماز ميگزارد، زيرا حضور قلب در نماز، عصاره و خلاصه حفظ حضور قلب در تمام ساعات زندگي است. كسي كه هر لحظه خود را در محضر خدا ميبيند، به راحتي و با حضور قلب كامل به نماز ميايستد؛ اما كسي كه در طول شب و روز، به همه چيز جز خدا فكر ميكند، قطعاً نميتواند در نماز حضور قلب داشته باشد.
۱. سوره لقمان، آيه ۱۸.