چه انتقاداتی را بر صوفیه گنابادیه وارد می دانید؟
تفصیل این مساله را در جلسات نقد تصوف عرض کردهام ولی اجمالا اعتراضاتی که به گنابادیه هست چند دسته است
۱- یک دسته ایرادهای بیاساس مثل انتسابشان به مرحوم معروف کرخی و جنید و شاه نعمِت الله ولی و ... یا وحدت وجود و فنا و ...
۲- یک دسته دیگر مسأله شریعتمدار نبودن فرقه است که اعتراض واردی است و نه فقط عوام ایشان بلکه خواصشان نیز تابع محض شریعت نیستند و حتی حاضرند برای امور غیر شرعی مثل عشریه گرفتن یا سبیل بلند نمودن یا ریش تراشیدن یا سجده کردن توجیه بتراشند.
راه سلوک راه عبودیت است و معنا ندارد که چیزی مبغوض شارع مقدس باشد و انسان مداومت بر فعل آن نماید حتی اگر مکروه باشد نه حرامکلاً مراعات احکام شرع در ایشان در هر نسلی رو به ضعف است و امروزه حتی احکام روابط مرد و زن را هم بسیاری از ایشان مراعات نمیکنند
۳- دسته دیگر مربوط به سلسله خانوادگی اقطاب سلسله است که بدون داشتن شرائط این منصب خطیر را به یکدیگر منتقل میکنند که این امر چون به بررسی مسائل شخصی افراد منجر می شود بنده در جلسات نقد هم وارد آن نشدهام ولی به هر حال بی اعتباری اجازهنامهها و اطمینان آور نبودن آن مورد توافق همه اهل علم است و دستگیری یا احراز اذن می خواهد یا وجود علائم کمال که هر دو آن در نسلهای متاخر مسلماً مفقود است.
حقیر به مرحوم شاه نعمت الله و بزرگانی مثل ملاعبدالصمد همدانی و مرحوم کبودرآهنگی ارادت دارم و نسبت به نسلهای بعد از مرحوم کبودرآهنگی (مانند حاج زین العابدین شیروانی و زین العابدین شیرازی و طاووس العرفاء و سلطانعلی گنابادی واقعاً مترددم و از طریق تاریخ علی رغم مطالعه فراوان نتوانستم قضاوتی درباره ایشان پیدا کنم ولی متأخرین گنابادیه علائم عدم کمال در میانشان به راحتی قابل احراز است.
۴ - برخی از اشکالات دیگر این فرقه نیز مربوط به نوع تعاملات اجتماعی ایشان خصوصاً در دوره اخیر است که باز هم چون این مسأله به قضایای شخصیه کشیده میشود حقیر بر آن تاکید نمی کنم.
برای روشن شدن انحراف این گروه همان دسته دوم اشکالات کافی است.