هدف از آفرينش جهان هستي چيست؟
منبع: نسيم انديشه دفتر دوم - صفحه ۱۲ تا ۱۶
همه ما در درون خود با اين پرسش مواجهايم كه چرا خلق شدهايم؟ پاسخ به اين پرسش با بيان دو مطلب ممكن است:
در پاسخ به پرسش نخست بايد بگوييم كه به طور كلي اين سؤال صحيح نيست، چون خدا خود هدف است؛ نه اينكه هدف داشته باشد. هر كس با انجام هر كاري، به دنبال بر طرف كردن نقص خود و رسيدن به كمال است. پس رسيدن به كمال براي خداي كمال مطلق، بيمعني است، بلكه درباره كمال مطلق چنين گفته ميشود كه او چون كمال مطلق و خير محض است و يكي از شعب كمال، جود و سخاست، از چنين ذاتي خير، احسان و جود صادر ميشود كه همان افاضه هستي است. افاضه هستي بهترين جود است.
در پاسخ به مطلب دوم نيز بايد گفت كه انسان موجودي است كه هم ميانديشد و هم كار ميكند، پس بايد براي انديشه و كار خود هدف داشته باشد. قرآن كريم هدف آفرينش انسان را نگاه الهي او به جهان هستي معرفي ميكند:
(اَللهُ الَّذي خَلَقَ سَبعَ سَموتٍ ومِنَ الاَرضِ مِثلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الاَمرُ بَينَهُنَّ لِتَعلَموا اَنَّ اللهَ عَلي كُلِّ شيءٍ قَدير واَنَّ اللهَ قَد اَحاطَ بِكُلِّ شيءٍ عِلما)[۱]؛ اين مجموعه آفريده شد، تا شما جهان را با نگاهي الهي ببينيد و بدانيد كه همه اينها مخلوق يك مبدأ است، مبدئي كه عين قدرت و علم است و چيزي از محدوده علم و قدرت او خارج نيست.
اعتقاد به مبدئي با علم و قدرت نامتناهي براي ما سازنده است؛ به اين صورت كه چون او به همه چيز عالم است، پس ما مواظبيم كه به گناه آلوده نشويم و چون به همه چيز تواناست، كارها را با او در ميان ميگذاريم و فقط از او ميخواهيم.
البته بعضي موجودات به خدا نزديكترند و از نظر كمال بر ديگران برتري دارند و ميتوان به آنها متوسل شد و از آنها شفاعت گرفت. شفاعت و توسل، نه با توحيد مخالف است، نه با شرك موافق، بلكه با توحيد ناب سازگار است. اكنون همه ما هنگام تشنگي آب مينوشيم؛ هنگام احتياج به روشنايي، از آفتاب كمك ميگيريم. در حقيقت براي نور به آفتاب و براي رفع عطش به آب متوسل شدهايم؛ يعني ما به آفتاب توسل ميجوييم؛ نه اينكه آفتاب را مبدأ نور بدانيم.
وقتي به خاندان عصمت و طهارت(عليهمالسلام) كه آب حيات و نور مطلق هستند، متوسل ميشويم، آنها را مبدأ وجود نميدانيم، بلكه همان طور كه آب مينوشيم تا زنده بمانيم، از آب حيات و زندگاني اين خاندان بهره ميگيريم تا عالِم شويم. قرآن كريم يكي از اهداف آفرينش انسان را تحصيل دانش معرفي ميكند؛ دانشي كه او را به خدا برساند و از تكيه به غير خدا دور دارد.
در بخش عملي نيز، در آيات پاياني سوره «ذاريات» آمده است:
(وما خَلَقتُ الجِنَّ والاِنسَ اِلاّلِيَعبُدون) [۲]؛ هدف آفرينش انسان و جن خداپرستي و دوري جستن از غير خداست. چون بشر در هر حال ديني دارد و به يك قانون الهي يا غير الهي پايبند است. اگر اين قانون الهي باشد، دين شخص اسلام است: (اِنَّ الدّينَ عِندَ اللهِ الاِسلم) [۳] و مسلّماً اين شخص از اوامر خدا اطاعت و از نواهي او پرهيز ميكند.
اما اگر كسي اين راه را طي نكرد و نفس خود را در جاي خدا نشاند، هواپرست است. بعضي ميگويند: من هر كار كه بخواهم انجام ميدهم، هرجا كه بخواهم ميروم و...؛ يعني دين من براساس هوس من تنظيم ميشود. خداي سبحان در قرآن كريم در اين باره فرمود: (اَرَءَيتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَوه).[۴] چنين شخصي هواپرست است. بنابراين، انسان يا خداپرست يا هواپرست است؛ بر اين اساس، قرآن كريم فرمود: انسان بايد در بخش عمل خداپرست و در بخش نظر خدابين باشد. مجموعه اين دو هدف علمي و عملي، آفرينش انسان را تشريح ميكند.
چنانكه پيشتر اشاره شد، اين سؤال درباره خدا كه هدف خدا از خلقت چيست، روا نيست، زيرا فاعل ناقص حتماً هدفي دارد كه براي رسيدن به آن تلاش ميكند، پس ميان فاعل و هدف، كار و تلاش واسطه است، تا فاعل كمال خود را به دست آورد؛ امّا اگر آن فاعل، نامتناهي و كمال محض بود، ديگر به كار و تلاش براي رسيدن به مقصد نيازي ندارد.
در سوره ابراهيم آمده است:
(اِن تَكفُروا اَنتُم ومَن فِي الاَرضِ جَميعًا فَاِنَّ اللهَ لَغَنِي حَميد)[۵] ؛ اگر همه مردم روي زمين كافر شوند، نقصي بر خدا وارد نميشود و كمبودي براي او ايجاد نميگردد.
بعضي براي كسب سود كار ميكنند؛ مثلاً خانهاي ميسازند تا در آن سكونت كنند يا آن را بفروشند. هدف آنها از ساختن خانه، سود بردن صاحبخانه است؛ گاهي هدف ساختن بنا، سود بردن نيست، جود كردن است؛ مثل كسي كه از نظر مالي در وضعيت خوبي به سر ميبرد و براي كمك به پيشرفت علم و دانش، براي دانشجويان خوابگاه ميسازد؛ او سودي نميبرد، بلكه جود ميكند؛ اگر اين كار را نكند، ناقص است، چون ميخواهد به جود و سخا كه يك كمال است دست يابد.
خداي سبحان نه از قسم نخست است، نه از قسم دوم؛ نه جهان را آفريد كه سودي ببرد و نه به دنبال آن است كه با جود به كمال برسد؛ او (غَنِي عَنِ العلَمين)[۶] است. كسي كه هستي محض و كمالِ صرف است، به كار و تلاش براي رسيدن به كمال نياز ندارد، بلكه چون عين كمال است، جود و سخا از او نشأت ميگيرد؛ او خود هدف است و عين الهدف، منزّه از آن است كه هدف داشته باشد.
۱. خداوند است كه هفت آسمان را و از زمين همانند آنها را آفريدهاست. فرمان (وي) ميان آنها فرود ميآيد تا بدانيد كه خداوند بر هر كاري تواناست و اينكه دانش خداوند فراگير همه چيز است (سوره طلاق، آيه ۱۲).
۲. سوره ذاريات، آيه ۵۶.
۳. بيگمان دين (راستين) نزد خداوند اسلام است؛ سوره آلعمران، آيه ۱۹.
۴. آيا آن كس را ديدهاي كه هواي نفس خود را خداي خويش گرفتهاست؛ سوره فرقان، آيه ۴۳.
۵. سوره ابراهيم، آيه ۸.
۶. بيگمان خداوند از جهانيان بينياز است (سوره آلعمران، آيه ۹۷).