رواياتى كه در خصوص ذمّ اهل فلسفه بالخصوص در دوره آخرالزمان وارد شده است- كه در كتب حديث از قبيل بحارالانوار و حديقةالشيعه مسطور مىباشد- متوجه چه كسانى مىشود؟ و منظور از اين احاديث چيست؟
منبع: بررسىهاى اسلامى(به كوشش سيد هادى خسرو شاهى)، ج۲، ص: ۱۷۵
دو سه روايتى كه در بعضى از كتب در ذّم اهل فلسفه در آخرالزمان نقل شده، بر تقدير صحت، متضمّن ذمّ اهل فلسفه است نه خود فلسفه، چنان كه رواياتى نيز در ذّم فقهاى آخرالزمان وارد شده و متضمّن ذمّ «فقها» است نه فقه اسلامى و همچنين رواياتى نيز در ذّم اهل اسلام و اهل قرآن در آخرالزمان وارد شده (لايبقى من الاسلام الااسمه و من القرآن الا رسمه) و متوجه ذمّ خود اسلام و خود قرآن نيست.
و اگر اين روايتها كه خبر واحد ظنّى مىباشند در خود فلسفه بود و مسائل فلسفى مضموناً همان مسائلى است كه در كتاب و سنت وارد شده، اين قدح عيناً قدح در كتاب و سنت بود كه اين مسائل را با استدلال آزاد بدون تعبيد و تسليم مشتمل شده است. اصولًا چگونه متصور است كه يك خبر ظنى در برابر برهان قطعى يقينى قد علم كرده و ابطالش كند؟