حتی در دعای عرفه حضرت امام حسین علیهالسلام میفرمایند:
وَ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ حَاجَتِي إِلَيْكَ الَّتِي إِنْ أَعْطَيْتَنِيهَا لَمْ يَضُرَّنِي مَا مَنَعْتَنِي وَ إِنْ مَنَعْتَنِيهَا لَمْ يَنْفَعْنِي مَا أَعْطَيْتَنِي أَسْأَلُكَ فَكَاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارشبیه همین تعبیر در ادعیه دیگری هم آمده است و طوری است که گویا اگر انسان از آتش نجات پیدا کرد دیگر هیچ حاجت دیگری نخواهد داشت و بالاتر از نجات از آتش چیزی نیست.
این مطالب ظاهرش با حرفهای عرفا نمیسازد که میگویند نجات از آتش مهم نیست و مهم وصال خداوند و مقامات عالیه است. بعضی از روایات هم حرف عرفا را تایید میکند. کدام یک صحیح است؟
در پاسخ دو مسأله قابل توجه است:
۱. نظیر همین سؤال از خدمت حضرت علامه آیةالله حسینی طهرانی قدس سره پرسیده شده بود. جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد رضائی نقل کردند که یک بار از خدمت مرحوم علامه پرسیدم که آتش که در دعای جوشن کبیر از خداوند تقاضا میکنیم از آن نجات پیدا کنیم به چه معناست؟ فرمودند به معنای دوری از خداوند است. دوری از خداوند در آخرت ملکوتش آتش میشود.
توضیح آنکه: از نظر واقع فکاک رقبه از آتش و نجات از جهنم دارای مراتب است. یک مرتبه آن بهشتی شدن است که همان چیزی است که عموم مردم به دنبال آن هستند.
درجه دیگر آن که بالاتر است نجات از همه مراحل آتش است، چه در برزخ و چه در عرصات قیامت خصوصاً در صراط که مؤمنین هنگام عبور از صراط از آتش نصیبی دارند مگر مخلَصین که به طهارت مطلق رسیدهاند و به تعبیر برخی از روایات هنگام عبور از جهنم آتش به احترام آنها خاموش میشود.
پس تقاضای نجات از آتش به معنای دقیق و عمیق آن همان تقاضای مقام خلوص و فناء تام است وگرنه دیگران همگی از گرمای آتش جهنم در عقبات قیامت بهرهای دارند. فقط کسی از آتش نجات مییابد که در نهایت مقام قرب متمکن شده باشد. لذا حضرت میفرمایند که اگر این حاجت روا شود دیگر هیچ حاجت دیگری ندارم.
پس انسان در هنگام خواندن این ادعیه باید همان مرتبه عالی نجات از آتش را مد نظر قرار دهد و در حقیقت از خداوند مقام قرب و فناء را طلب نماید.
۲. با اینکه مقام فناء و قرب همان نجات از آتش است و باید آن را از خداوند طلب نمائیم ولی سزاوار است که انسان آن را از خداوند به واسطه ملازمه با مقام قرب تقاضا کند و نظرش به نجات از آتش به شکل استقلالی نباشد.
آنچه در برخی از روایات و ادعیه آمده و عرفا نیز به آن سفارش میکنند این نیست که انسان نجات از آتش را نخواهد بلکه اینست که مقصود بالذات انسان خود خداوند باشد و نجات از آتش جنبه مقدمی داشته باشد.
مثل روایات متظافری که میفرماید عبادت نباید فقط از ترس آتش باشد. همچون فرمایش حضرت أمیرالمؤمنین علیهالسلام در نهج البلاغة:
إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارو فرمایش حضرت در دعای کمیل:
فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكاین عبارات نشان میدهد که مطلوب حقیقی مافوق نجات از آتش است که در حقیقت اگر نجات از آتش را هم طلب میکنیم باید به جهت نجات از فراق خداوند و دوری از کرامت وی جل و عزّ باشد.
پس روایات تعارضی با هم ندارد چنانکه کلام عرفا هم با آن منافی نیست و اختلاف آن به حیثیت است.