سلام علیکم!
در مورد عقل آيات و روايات را كه در مورد عقل انسان مي بيند به اين نكته مي رسد که احتمالاً منظور از عقل در آيات و روايات همان عقل عرفي و اصطلاحي است نه عقل فلسفي كه شامل استدلالات پيچيده اي باشد كه خيلي ها اصلاً توانائي هضمش را نداشته باشند و آنهائي هم كه اين توانائي را دارند اول بايد بروند چند سالي را مقدمات بخوانند.
آيا شما اين نظر را قبول داريد يا خير؟! اگر قبول نداريد با دليل اين مطلب را رد كنيد.
آنچه حقیر تا به حال از روایات درباره معنای عقل در عرف روایات و آیات فهمیدهام آنست که هر ادراک استوار و حقی که مقتضی قرب الی الله باشد عقل محسوب میشود؛ پس:
۱. عقل اختصاص به علوم انسان ساز دارد و شامل ریاضیات و زیست شناسی نمیشود گرچه در تعابیر قرن سوم شاید به فهم این مسائل نیز تعقل و عقل گفته شود به معنای مطلق فهمیدن.
۲. عقل اختصاص به باید ها و نبایدها ندارد بلکه هست و نیستهای انسانساز یعنی معارف حقه را نیز در بر میگیرد . لذا استعمال آن در تعقل در امر آسمان و زمین و خلقت صحیح است.
۳. اختصاصی به مسائل ساده ندارد و شامل مسائل سخت نیز میگردد گرچه حظ عموم مردم از این حقیقت معمولاً همان مسائل ساده آن است ولی مثلاً در بحثهای فلسفی پیچیده مانند مناظره حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام با عمران صابی حضرت به وی میفرمایند «فاعقل ذلک و ابن علیه ما علمت صوابا»
توضیحی بیشتر:
در لسان شریعت ملاک تعریف عقل خواستگاه و مبدأ آن ست. هر ادراک برخاسته از مبادی عالیه و طاهره عقل است و هر چه برخاسته از شیطان و نفس است عقل نیست. (شبیه همین سخن را خواجه در بحث نفس الامر و ملاک صدق دارند که در کشف المراد نقل شده است.)
این حقیقت عالی و طاهر که مبدأ فیضان علوم عقلانی است خودش نیز در روایات عقل نامیده میشود که با علومی که از آن نازل میشود با هم متحد بوده و حمل حقیقت و رقیقت دارند.
اتصال به مبادی طاهره و ملائکه مشروط به داشتن استدلال نیست و انسان باتقوای بیسواد هم می تواند از عقل بدین معنا بهره بگیرد و لذا اعقل ناس باشد و لذا عقل انحصاری در ادراکات ناشی از قیاسات عقلی ندارد و گاه بیدلیل بر قلب مؤمن حقیقتی میافتد که عقلانی است.
ان قلت: پس نقش قیاس در این باب چیست؟
قلت: اولاً معد است و ما عادة برای اتصال به عقول مفارقه و تلقی علم از آنان محتاج به تفکریم و این تفکر نفس را برای تلقی حقیقت مستعد میسازد.
ثانیاً معیاری است در مقام اثبات برای تشخیص علم عقلانی از غیر عقلانی. اگر شک نمودیم که این سخن حق و ناشی از عقل است یا باطل میتوانیم نگاه کنیم ببینیم آیا برهان دارد یا نه. و از وجود برهان پی ببریم که عقلانی است. ملازمه برهان با تعقل در مقام اثبات است نه ثبوت و به تعبیری یک طرفه است (هر چه برهانی است عقلانی است ولی شاید چیزی عقلانی باشد و برهانی بر آن نداشته باشیم.)
روایاتی که اشاره کردید فقط دلیل بر استعمال عقل در عقل غیر فلسفی و غیر پیچیده است نه دلیل بر انحصار عقل در عقل غیر فلسفی.
توضیح بیشتر این بحث را در نقد عقائد تفکیکیان در باب عقل عرض نموده ام که ان شاء الله عن قریب در پایگاه بارگزاری میشود.