از نظر علمى ترديدى نيست كه بدن انسان پس از مرگ و دفن، تحت عوامل تبديل به نيترات و ازت مىشود و قسمتى از آن در خاك جذب مىگردد و همين مواد پس از زراعت، در محصولات كشاورزى جذب مىشود و با مصرف آنها، توسط انسانهاى زنده، همان مواد باعث رشد و نمو انسانهاى زنده گشته و تشكيل دهنده سلولهاى بدن فرد جديد مىشود.
در روز رستاخيز و در موقع احياى مجدد انسان، كمبود مواد سازنده بدن فرد اول چطور جبران مىگردد؟ اگر با همان مواد اوليه تكميل شود، بدن فرد ثانوى دچار نقص مىگردد؟ و اگر تكميل نگردد، بدن فرد نخستين ناقص خواهد ماند!
منبع: بررسىهاى اسلامى(به كوشش سيد هادى خسرو شاهى)، ج۲، ص: ۲۰۰ و ۲۰۱
از راه تحقيقات علمى به ثبوت رسيده كه اجزاى بدن انسان در طول عمر در معرض تحليل و تغيير است و در هرچند سال يك بار، از فرق تا قدم به كلى عوض شده، مغاير اجزاى قبلى مىشود و در عين حال شخص انسان بعينه همان شخص سابق مىباشد و تغيير اجزاى بدن هيچ تأثيرى در بطلان شخصيت وى ندارد و به عبارت روشنتر هر يك از ما كه مثلًا پنجاه و شصت سال يا كمتر و بيشتر عمر كرده، عياناً از خود مشاهده مىكند كه همان شخص انسان است كه روزى كودك و روزى جوان بود و اكنون پير شده است، و حقيقتى كه از آن با لفظ «من» تغيير مىكند و ما آن را «نفس» مىناميم هيچگونه تغييرى نيافته و ثابت است و همچنين جرم و جنايتى را كه شخص در جوانى انجام مىدهد در پيرى به سبب ارتكاب آن مجازات مىشود.
بنابراين نظر، شخصيت انسان با نفس اوست نه با بدن او و از ميان رفتن مقدارى از ماده بدنى با فرض تعلق همان نفس شخصيت انسان را تغيير نمىدهد و اگر روز رستاخيز نفس انسان به هر كدام از بدنهايى كه اجزاى آنها عوض شده و از بين رفته تعلق يابد، يا كمبودى داشته باشد و با اجزاى ديگرى تتميم يابد، بدن انسان همان بدن دنيوى و انسان بعينه همان شخص انسان دنيوى خواهد بود.