با اينكه وجود خداوند جلّ و علا نامحدود و قبل از خلق عالم محدود، همهجا بوده، پس چگونه جهان را آفريد؟
آيا در وجود خود كه ناممكن است؟ و اگر خارج از وجود اقدس خودش كه لازم مىآيد خودش با آن عالم نباشد؟ يا آن كه خودش- العياذباللَّه- عين موجودات است اين هم كه همان عقيده فاسد «وحدت وجود» است؟ پس حضرت حق چگونه جهان را آفريده كه با وجود اقدس خودش تزاحمى نداشته باشد؟
منبع: بررسىهاى اسلامى(به كوشش سيد هادى خسرو شاهى)، ج۲، ص: ۲۰۲
اصولًا طرح سؤال به شكل غيرصحيحى به عمل آمده است. مثلًا در مقدمه گفته شده است: «با اينكه وجود خداوند جلّ و علا نامحدود و قبل از خلق عالم همه جا بوده»، در صورتى كه اولًا، قبل از خلق، نه «جاى» معنا دارد و نه «همهجا» و ثانياً، همهجا بودن خدا متفرع شده به نامحدود بودن وجودش؛ يعنى وجود خدا جسمى داراى حجم نامتناهى فرض شده كه مطلق مكان را اشغال كرده و جايى براى ديگران نگذاشته باشد! در حالى كه وجود مقدس خداوند از ماده و جسميّت و حجم منزّه است. بنابراين براى او نه مكان مىشود فرض كرد و نه زمان و وجودش نه داخلى دارد و نه خارج ... و نه داخل چيزى مىشود و نه خارج از چيزى، زيرا اينها همه نسب و عوارض جسمانى هستند و از اين روى مخلوقات نه در داخل خدا و نه خارج از خداوند و نه خدا عين مخلوقات است، زيرا وى آفريدگار است و مخلوقات آفريدهشدگان وى و آفريدگار غير از آفريده است و معناى نامحدود بدون وجود خدا اين است كه بدون هيچ قيد و شرط و در هر فرض و تقديرى، ثابت و موجود است.
و معناى معيت خدا با خلق احاطه علم و قدرت و مشيت اوست به آنها، نه قرب مكانى ....