در مورد بينهايت كه در مسائل رياضي و فلسفي از آن بحث ميشود، چه نظري داريد؟
اگر منبع يا مأخذي در باره اين موضوع، در كتب شرقي يا غربي سراغ داريد، بيان فرماييد.
منبع: نسيم انديشه دفتر دوم - صفحه ۲۲
يكم. بينهايت كه در رياضي مطرح ميشود، گاهي به اين معناست كه هر چه بر آن عدد يا مقدار افزوده شود، باز هم امكان افزايش وجود دارد (لا يَقِفُ). تحقّق چنين بينهايتي روا و روش است.
دوم. بينهايت در فنّ رياضي، گاهي به معناي بُعدي نامتناهي است كه همه اجزاي فرضي نامحدود او، بالفعل موجود باشد؛ تحقّق چنين بينهايتي محال است، گرچه برخي آن را ممكن دانستند.
سوم. بينهايت در فلسفه، به معناي حلقههاي نامتناهي سلسله علل و معلولاتِ فاعلي و غايي است كه ادلّه فراواني بر امتناع آن اقامه شده است.
چهارم. نامحدود بودن سلسله عِلَل اِعدادي و امدادي بيمحذور است.
پنجم. كتابهايي كه در فن فلسفه الهي تنظيم شده، حاوي مباحث تسلسل و بينهايت است.