آيا فلسفه يونان (الهيات) كه چند قرن بعد از بعثت نبى اكرم صلى الله عليه و آله بر اثر ترجمه كتب يونانى به عربى، وارد جامعه مسلمين شد، تنها براى اين منظور بود كه مسلمين با علوم خارج از كشور خود آشنا شوند و يا اين كه بهانهاى بود تا مردم را از رجوع به اهلبيت وحى باز دارند!
منبع: بررسىهاى اسلامى(به كوشش سيد هادى خسرو شاهى)، ج۲، ص: ۱۷۳ و ۱۷۴
بسمه تعالى
در قرون دوم و سوم هجرى نه تنها الهيات از يونانى به عربى ترجمه شد، بلكه علوم زيادى از قبيل: منطق، علوم طبيعى، علوم رياضى و طب و غير آنها از يونانى و سريانى و زبانهاى ديگر به عربى ترجمه شده، پس در حالى كه در قرن اول هجرى به حكم خلفاى وقت نوشتن غير قرآن، حتى نوشتن حديث و نوشتن تفسير اكيداً قدغن بود، طبق آنچه تاريخ ضبط نموده، كتب بسيارى (على ماببالى نزديك به دويست كتاب) از انواع و اقسام علومى كه در دنياى آن روز داير بوده ترجمه شده است و ظاهر حال اين است كه اين عمل به منظور تحكيم مبانى مليت اسلامى و فعليت دادن به هدفهاى دين بوده، چنان كه قرآن كريم تأكيد زيادى در تعقل و تفكر در همه شئون آفرينش و خصوصيات وجود آسمان و زمين و حيوان و غيره دارد و به موجب آن مسلمين بايد به انواع علوم اشتغال ورزند.
در عين حال، حكومتهاى معاصر با ائمه هدى نظر به اينكه از آن حضرات دور بودند، از هر جريان و از هر راه ممكن، براى كوبيدن آن حضرات عليهم السلام و بازداشتن مردم از مراجعه به ايشان و بهرهمندى از علومشان استفاده مىكردند، مىتوان گفت كه ترجمه الهيات و به منظور بستن در خانه اهلبيت عليهم السلام بوده است.
ولى آيا منظور ناموجه حكومتهاى وقت و سوء استفادهشان از ترجمه و ترويج الهيات، ما را از بحثهاى الهيات مستغنى مىكند؟ و موجب اين مىشود كه از اشتغال به آنها اجتناب و خوددارى كنيم؟
متن الهيات مجموعه بحثهايى است عقلى محض كه نتيجه آنها اثبات صانع و اثبات وجوب وجود، وحدانيت و ساير صفات كمال او و لوازم وجود او از نبوت و معاد مىباشد.
و اينها مسائلى هستند كه به نام اصول دين كه ابتدائاً بايد از راه عقل اثبات شوند تا ثبوت و حجيت تفاصيل كتاب و سنت تأمين شود وگرنه احتجاج و استدلال بهحجيت كتاب و سنت از خود كتاب و سنت احتجاجى است دورى و باطل، حتى مسائلى كه از اصول دين مانند وجود خدا و وحدانيت و ربوبيّت وى در كتاب و سنت وارد است، به همه آنها از راه عقل استدلال شده است.