عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

آیا قصد سوء خلفای عباسی در ترجمه متون یونانی، ما را از فلسفه بی‌نیاز می‌کند؟

آيا فلسفه يونان (الهيات) كه چند قرن بعد از بعثت نبى اكرم صلى الله عليه و آله بر اثر ترجمه كتب يونانى به عربى، وارد جامعه مسلمين شد، تنها براى اين منظور بود كه مسلمين با علوم خارج از كشور خود آشنا شوند و يا اين كه بهانه‌اى بود تا مردم را از رجوع به اهل‌بيت وحى باز دارند!

علامه سید محمد‌حسین طباطبائی
پاسخ:۱

منبع: بررسى‌هاى اسلامى(به كوشش سيد هادى خسرو شاهى)، ج‌۲، ص: ۱۷۳ و ۱۷۴

بسمه تعالى‌

در قرون دوم و سوم هجرى نه تنها الهيات از يونانى به عربى ترجمه شد، بلكه علوم زيادى از قبيل: منطق، علوم طبيعى، علوم رياضى و طب و غير آنها از يونانى و سريانى و زبان‌هاى ديگر به عربى ترجمه شده، پس در حالى كه در قرن اول هجرى به حكم خلفاى وقت نوشتن غير قرآن، حتى نوشتن حديث و نوشتن تفسير اكيداً قدغن بود، طبق آنچه تاريخ ضبط نموده، كتب بسيارى (على ماببالى نزديك به دويست كتاب) از انواع و اقسام علومى كه در دنياى آن روز داير بوده ترجمه شده است و ظاهر حال اين است كه اين عمل به منظور تحكيم مبانى مليت اسلامى و فعليت دادن به هدف‌هاى دين بوده، چنان كه قرآن كريم تأكيد زيادى در تعقل و تفكر در همه شئون آفرينش و خصوصيات وجود آسمان و زمين و حيوان و غيره دارد و به موجب آن مسلمين بايد به انواع علوم اشتغال ورزند.

در عين حال، حكومت‌هاى معاصر با ائمه هدى نظر به اين‌كه از آن حضرات دور بودند، از هر جريان و از هر راه ممكن، براى كوبيدن آن حضرات عليهم السلام و بازداشتن مردم از مراجعه به ايشان و بهره‌مندى از علومشان استفاده مى‌كردند، مى‌توان گفت كه ترجمه الهيات و به منظور بستن در خانه اهل‌بيت عليهم السلام بوده است.

ولى آيا منظور ناموجه حكومت‌هاى وقت و سوء استفاده‌شان از ترجمه و ترويج الهيات، ما را از بحث‌هاى الهيات مستغنى مى‌كند؟ و موجب اين مى‌شود كه از اشتغال به آنها اجتناب و خوددارى كنيم؟

متن الهيات مجموعه بحث‌هايى است عقلى محض كه نتيجه آنها اثبات صانع و اثبات وجوب وجود، وحدانيت و ساير صفات كمال او و لوازم وجود او از نبوت و معاد مى‌باشد.

و اينها مسائلى هستند كه به نام اصول دين كه ابتدائاً بايد از راه عقل اثبات شوند تا ثبوت و حجيت تفاصيل كتاب و سنت تأمين شود وگرنه احتجاج و استدلال به‌حجيت كتاب و سنت از خود كتاب و سنت احتجاجى است دورى و باطل، حتى مسائلى كه از اصول دين مانند وجود خدا و وحدانيت و ربوبيّت وى در كتاب و سنت وارد است، به همه آنها از راه عقل استدلال شده است.