سلام علیکم آیا بیشتر سوالات و اشکالات منکرین معاد در مورد استعظام و استبعاد مسأله نیست؟ و ربطی به مثالی یا عنصری بودن ندارد؟ و آیا قرائن نشان نمیدهد که خداوند در جواب بیشتر سوالات، می خواهد قدرت مطلقه خداوند را اثبات کند علی کل شیئ قدیر .. بلی قادرین…؟!!
فرمایش شما کاملا صحیح است و عمده مشکل استعظام و استعباد است ولی همه آن چنین نیست. برخی از شبهات درباره آن است که انبیا ادعا می کردند که عالم معاد هم اکنون نیز بر پاست و هم اکنون مردگان در آن به نوعی سیر میکنند و این مساله جز با فهم عالم مثال و موازی بودن آن عالم با این عالم قابل حل نیست و لذا در روایت است که قومی بودند که معاد را انکار می کردند تا آنکه خداوند خواب دیدن را به ایشان عطا کرد و با دیدن خواب به معاد ایمان آوردند.
معلوم است که خواب دیدن استبعاد را بر نمی دارد و فقط در فهم عالم جسمانی مستقل کمک می کند.
ظاهر برخی آیات نیز بعید نیست بر همین امر تطبیق شود.
جملاتی مانند : «هیچ مردهای تا به حال زنده نشده تا خبر بیاورد» و امثال نیز بیان همین شبهه است که مبتنی بر قبول برپا بودن معاد در زمان حال است.
مرحوم علامه طهرانی نیز در مواضع متعدد به این معنا اشاره فرموده اند:
و همانطور كه بايد اجمالًا معتقد به وجود خدا بود وليكن حقيقت معرفت به ساحت اقدسش حاصل نمىشود مگر بعد از مرحله فناء و نيستى در ذات او، همينطور بايد اجمالًا معتقد به وجود عوالم پس از مرگ كه قلب و وجدان شهادت مىدهد بوده، و حقيقت معرفت و علم به خصوصيّات و كيفيّاتش را به معرفت و علم پس از مرگ حواله نمود و غير از اين چارهاى نيست.
چون معنى مرگ عبور از عالم طبيعت است به عالم تجرّد كه ما فوق طبيعت و مادّه است، و اين معنى حاصل نمىشود مگر با زوال حركت و خاموش شدن حواسّ ظاهريّه و باطنيّه، بنابراين با چشم مادّى و حركات مادّيّه ادراك نمىشود؛ و ما مىخواهيم مرگ را با اين چشم ببينيم و ورود در عالم ديگر را با اين چشم ادراك كنيم، با بدن مادّى و فكر مادّى ادراك كنيم! لذا چون اين معنى غير قابل قبول و تحقّق است، افراد بشر دچار شكّ و ترديدند كه پس از مرگ چه خواهد شد؟ و آيا بعد از مرگ حسابى است، كتابى است؟ يا اينكه انسان همين مجموعه مادّى است و با پديد آمدن مرگ متلاشى مىشود؛ روحى هم ندارد، نفس هم در بين نيست؛ معدوم مىشود كَأنْ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكورًا؟ [۱]
سوال از زمان و مکان آخرت در آیات و روایات همه به خاطر همین تصور نشدن عالم دیگر است.
۱. معادشناسی، ج۱؛ص۹۱