۱- آيا مي توان براي ميرزا مهدي اصفهاني اساتيدي ذكر كرد كه بگوييم افكار و عقايد خاص او نشئت گرفته از ايشان است؟
۲- در مورد شباهت مكتب تفكيك و شيخيه كه بعضي مثل علامه طهراني يا ديگران نظر دادهاند آيا فقط ميتوانيم بگوييم اينها شبيه هم هستند يا در اين شباهت ارتباط تاريخي هم ميتوان پيدا كرد و مثلا بگوييم ميرزا مهدي اصفهاني از فلان استاد كه تحت تاثير شيخيه بوده چيزهايي آموخته است؟
افکار مرحوم میرزا مهدی بیشتر تحت تاثیر عرفای نجف با مکاشفات و برداشتهای ناقص خود ایشان است. ایشان هیچ استاد شیخی و مانند آن نداشته است. تنها چیزی که در تاریخ ایشان هست و حقیر هم در بحث تاریخ تفکیک عرض کردهام اینست که ایشان در جوانی با شاگردان مرحوم ملافتح الله سلطان آبادی در ارتباط بودهاند و بذر مخالفت با عرفان به شکل شبهات و اشکالات در نفس ایشان بوده است و وقتی در سلوک ضربه خوردند و از راه توحید بیرون رفتند آن شبهات سر باز کرد و برداشتهای غلط خود از معارف را با روایات و حرفهای عرفا مخلوط کردند. بسیاری از نظرات ایشان همان حرفهای مکتب مرحوم قاضی است با تحریفات و تغییراتی.
ایشان در عالم خود با شیخیه بسیار مخالفند و ناسزاهای تندی به شیخ احمد احسائی دارد ولی در عمل شباهتهای زیادی به هم دارند و هر دو ضربه خورده وادی عرفان و سلوکند و با توحید حقیقی مبارزه میکنند گرچه نوع مبارزه این دو متفاوت است.
مرحوم آیت الله سید عزالدین زنجانی در یکی از سخنرانیهای خود میفرمایند پدر ما میرزا مهدی اصفهانی را شیخ احمد احسائی عصر مینامید. (پدر ایشان از علمای بزرگ و اهل دل در نجف و سپس ایران و در جایگاه استادی میرزا بودهاند و و میرزا در اوائل کتب خود را برای بررسی به نزد ایشان میفرستادهاند).
غالب مخالفان عرفان در برخی خصیصه های روحی و اخلاقی مشترکند و یکی از آنها تعصب است که منجر به اهانت به دیگران و تندی با مخالفان میشود و نمونه آن در ناسزا گوئی به اهل تسنن و بلکه به شیعیان اهل فلسفه و عرفان دیده میشود. به ندرت میشود کسی تعصب و جمود نداشته باشد و درس هم بخواند و دشمن عرفان و حکمت و ... از آب در بیاید.
تفصیل این بحث را در بحث تاریخ تفکیک عرض کردهام که اگر توفیق شود در آینده در پایگاه بارگزاری شود.