باید خداوند را ناظر بر همه اعمال خود بدانیم.
به گزارش پایگاه عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت، به نقل از اسراء نیوز؛ آیت الله جوادی آملی در ادامه سلسله مباحث اخلاقی خود در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء، به لزوم آمادگی انسان در برابر دشمنان درونی خود پرداخته و گفت: اين روايت نقل شده است که ائمه(عليهم السلام) فرمودند: همانطوري که با دشمن بيرون ميجنگيد، با دشمن درون مبارزه کنيد. وسایل صيانت از دشمن بيرون کلاهخود، سپر و زره است که از آن به جوشن ياد ميشود، همه اينها را دين درباره جنگ درون هم مطرح کرده است که اگر کسي بخواهد با هواي نفس خود مبارزه کند به سپر، مغفر و کلاهخود محتاج است، همه اين عناوين در روايات ما هست.
ایشان با بیان ریشه های معنایی کلمات تقوا و مغفرت ادامه داد: هر گناهي مانند تير است، ما براي اينکه از اين تيرها نجات پيدا کنيم بايد سپر داشته باشيم، تقوا ريشه اصلياش وقايه است، سپر را ميگويند وقايه، انسانِ باتقوا سپر به دست است، هرگز نميگذارد تير شيطان به او اصابت کند و اگر گفتند فلان کار و فلان ذکر یا فلان عبادت باعث مغفرت می باشد؛ مغفرت در حقيقت مِغفر است، کلهخود است اين مِغفر را از آن جهت مغفر گفتند که سرِ انسان را از آسيب حفظ ميکند، اگر گفتند فلان دعا باعث مغفرت است يعني مثل کلهخود سرِ شما را حفظ ميکند.
وی خاطرنشان کرد: اينها تمثيل است نه تعيين؛ يعني در بين عبادات اينطور نيست که فقط روزه سپر باشد، نماز که ستون دين است آن هم سپر است، حج و عمره هم سپر است؛ «الصوم جُنّةٌ مِن النار»، صلات هم «جُنّة من النار»، حج و عمره هم «جنّة من النار» اينها ميشود سپر.
ایشان در جمع بندی این فراز از فرمایشات خود ابرازکرد: غرض آن است که اگر در روايتي به ما فرمودند: «جاهدوا أهواءکم کما تجاهدون أعداءکم» راه مبارزه را هم به ما نشان دادند، آنچه در دست دشمن است به عنوان تير معيّن کردند و آنچه وظيفه ماست داشتن جهات دفاعي است که از گزند تيرهای شیطان محفوظ بمانيم.
آیت الله جوادی آملی در فراز دیگری از فرمایشات خود به تشریح معنای باطنی واژه احسان پرداخته و گفت: خدا به وسیله قرآن با ما سخن گفت، و ما مخاطب او هستيم و مسئوليم که پاسخ بدهيم. خداوند به پيامبر (ص) فرمود اين حرفهايي را که من گفتم به مردم برسان، اينها چند بخش است؛ يک بخش را با محاورات و بناي عقلا و فرهنگ عرفي و لغت و امثال ذلک ميفهمند، يک بخش هم به وسيله روايات اهل بيت(عليهم السلام) روشن ميشود، يک بخش هم تو براي مردم بيان و تبيين و تفسیر کن.
ایشان ادامه داد: اما بعضي از چيزهاست که ما به هر جا مراجعه کنيم معنايش را نميفهميم و همان معناي عرفي را ميفهميم. در قرآن کريم ذات اقدس الهي احسان را ستود و فرمود، به محسنين جزاي نيک خواهد داد و مانند آن، از همه علما سؤال کنيد که احسان يعني چه؟ ميفرمايند احسان دو قسم است: يکي «أحسن» يعني کارِ خوب کرد، يکي «أحسن» يعني نسبت به ديگري محبت و لطف کردن، براي احسان که ديگر غير از اين دو معنا که نيست.
وی با اشاره به تفسیر پیامبر از واژه احسان اظهار داشت: اين يک معاني لطيفي است بين گوينده و شنونده که او امينِ وحي خداست اينها را ميفهمد و به ما ميگويد. وقتي از حضرت رسول ص سؤال ميکنند که احسان يعني چه؟ فرمود: احسان دو ويژگي و عنصر اصلي دارد: يکي مشاهده خدا و يکي مراقبت؛
ایشان با بیان این مطلب که باید خداوند را ناظر بر همه اعمال خود بدانیم ادامه داد: حضرت فرمود احسان اين است که طرزي خدا را عبادت کنيد که گويا او را ميبينيد، مگر مدارسه ما، درس گفتن ما، سخن گفتن ما و نوشتن ما عبادت نيست، عبادت که اختصاصي به نماز و روزه ندارد، تبليغ ما، تأليف و تدريس ما عبادت است، مباحثه ما عبادت است، فرمود طرزي مباحثه کنيد، طرزي درس بگوييد، طرزي سخنراني کنيد که گويا خدا را ميبينيد.
آیت الله جوادی آملی بیان داشت: اگر کسي چهره به چهره معبود خود را ببيند، خالصانه عبادت ميکند و وقتي خالصانه عبادت کرد، پاداشش را هم خالصانه دريافت ميکند، اگر اين عنصر نصيب کسي نشد، لااقل عنصر ديگر به نام مراقبت که از برجستهترين دستورهاي اخلاقي ماست نصيب ما ميشود .
وی با اشاره به دعای پیامبر اکرم ص که از خداوند می خواستند لحظه ای ایشان را به حال خود وامگذارد، اظهارداشت: اگر خداي سبحان کسي را به حال خودش وا مگذارد و خودش وکالت، ولايت، تدبير و سرپرستي او را به عهده بگیرد، از هر خطري او را حفظ ميکند؛ بنابراين تنها مشکل ما همين مشکل توحيدي است.
ایشان متذکر شد: يک شرک رقيقي در بسياري از کارهاي ما هست، روايتي از امام سلام الله عليه هست که از ایشان سؤال ميکنند چطور مؤمن، مشرک ميشود؟ فرمود اينکه ميگويند: اگر فلان کس نبود مشکل ما حل نميشد، عرض کردند پس چه چيزي بگوييم؟ فرمود بگوييد خدا را شکر ميکنم که به وسيله فلان کس مشکل ما را حل کرد. مگر در برابر خدا کسي هست که مشکل ما را حل کند در برابر خدا کسي هست که خطر را از ما رفع کند؟! اين نيست، بنابراين اگر ما با ايمان باشيم و آن شرک رقيق را مواظب باشيم که در حريم زندگي ما راه پيدا نکند، هيچ خطري ما را تهديد نمی کند، نه دشمن درون و نه دشمن بيرون؛