عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

بیانیه استاد وکیلی درباره هتاکی مخالفان عرفان در رمضان ۱۴۴۲

بلیّه افتاء بدون علم که حرام قطعی است در مکتب تفکیک منجر به آفت افتراء و بهتان بر بزرگان اولیاء الهی شده و دهها تهمت و نسبت ناروا از سوی این جریان منتشر شده است.همچنین ارادتمندان این جریان نیز افتراءاتی جدید ساخته و به شنیع‌ترین شکل به فحش و کلمات زشت و استهزاء می‌پردازند و علاوه بر آن به برخوردهای فیزیکی و تهدید و ... مبادرت می‌نمایند.

بیانیه حجة الإسلام و المسلمین حاج شیخ محمدحسن وکیلی درباره حواشی أخیر سخنان ارائه شده در مسجد امام صادق علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین و لا حول و لا قوّة إلا بالله العلی العظیم

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم:

إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیمٌ * وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ‌ قُلْتُمْ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهذا سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظیمٌ *

از حدود صد سال پیش که مرحوم آیة الله حاج میرزا مهدی اصفهانی رضوان‌الله‌علیه به مشهد مقدس مشرف شدند، به جهت حالات خاص آن مرحوم بساط لعن، سبّ و اهانت به اولیای الهی و اساتید برجسته حکمت و عرفان و توحید در این بلده طیبه گسترده شد تا جائی که مرحوم آیة‌الله‌العظمی بهجت قدس سره فرمودند:

«آقا میرزا مهدی به کسانی سبّ می‌نمود که آنها را می‌شناختم که شب‌ها در هنگام خواب آنقدر از عشق و خوف خدا اشک می‌ریختند که بالش ایشان خیس می‌شد؛ ولی شنیدم که ایشان در آخر عمر توبه نموده‌است و چون شنیدم که توبه نموده‌است گاهی مشهد سر قبر او می‌روم.»

مع الأسف پس از ایشان این روش ناصواب با فراز و نشیبی در میان اتباعشان ادامه یافت تا اینکه در چند سال أخیر با رواج شبکه‌های مجازی به اوج خود رسید.

حقیر بیست و هشت سال است که در حوزه مبارکه خراسان تدریس می‌نمایم و خداوند توفیق داده تمام علوم اسلامی را متناً‌ و خارجاً تدریس نموده‌ام و در سالهای گذشته خصوصاً در پانزده سال أخیر که به تدریس سطوح عالیه و خارج به شکل عمومی مشغول بوده‌ام به یاد ندارم حتی یک بار در خلوت یا علن به یکی از بزرگان یا غیربزرگان فحش و ناسزائی گفته یا کسی را استهزاء و تمسخر نموده و به دواعی شخصی عِرض مؤمنی را بر باد داده باشم و کسانی که حقیر را از نزدیک می‌شناسند به این معنا معترفند. حدود ده هزار صفحه آثار مکتوب چاپ شده و چند هزار ساعت صوت منتشر شده حقیر شاهد صدقی بر این معناست.

علی رغم اینکه در پانزده سال اخیر بیش از صدها فحش‌نامه و کلمات رکیک و لعن و استهزاء و افتراءات عجیب اعتقادی و ناموسی و ... خطاب به شخص حقیر در فضای حقیقی یا مجازی بیان شده و به مقتضای اطلاق کریمه شریفه «فَمَنِ اعْتَدیٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدیٰ عَلَیْکُمْ» و «لٰا یُحِبُّ اللّٰهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلّٰا مَنْ ظُلِمَ» چه بسا امکان مقابله به مثل وجود داشت، اما صبوری نموده و نه مقابله به مثل انجام داده و نه فریادی برآورده‌ام .از خداوند متعال و اولیاء او علیهم السلام نیز استمداد می‌کنم چنانکه تا به حال برای دفاع از شخصیت حقیقی خود چیزی نگفته‌ام پس از این نیز کماکان در این محورتوفیق سکوت عطا نموده و کلمه‌ای از سر هوای نفس و مقابله به مثل بر زبان نیاورم.

با این وجود در برابر اهانت به اولیای الهی و بزرگان دین ساکت نشستن روا نیست و از آن جهت که نهی از منکر شرعاً‌ واجب است، در حد ضرورت در مواردی زبان گشوده و بدون ناسزا، لعن و جسارت ولی با صداقت و صراحت کامل نکاتی را تذکر داده‌ام. در این رابطه باز هم عرض می‌نمایم:

  • ۱. افتاء‌بدون علم شرعاً حرام است و آنچه بزرگان جریان مخالف عرفان و فلسفه (و خصوصاً اصحاب تفکیک) در نقد حکما و عرفا بیان می‌کنند بدون شک مصداق "افتاء بدون علم" است؛ زیرا نه بر اساس نظر شخصی این حقیر بلکه بر اساس اتفاق نظر تمام متخصصان علوم عقلی و عرفانی، بزرگان و مروجین این جریان اصطلاحات ساده این علوم را نمی‌شناسند چه رسد به شناخت تصدیقی آراء حکماء و عرفا و اظهار نظر درباره آن. شواهد قطعی در این باب فراوان است و برخی از آنها در کتابهائی که پانزده تا ده سال پیش از این جانب منتشر گشته بیان شده است و بقیه شواهد را نیز برای آفتابی شدن بیشتر این مباحث عن قریب منتشر خواهم کرد بحول الله و قوّته.
  • ۲. بلیّه "افتاء بدون علم" که حرام قطعی است در جریان مزبور منجر به آفت افتراء و بهتان بر بزرگان اولیاء الهی شده و دهها تهمت و نسبت ناروا از سوی این جریان منتشر شده است.
  • ۳. ارادتمندان این جریان نیز در کنار نسبتهای ناروائی که بزرگان آنها به جهت بی‌اطلاعی نشر داده‌اند، افتراءاتی جدید ساخته و به شنیع‌ترین شکل به فحش و کلمات زشت و استهزاء می‌پردازند و علاوه بر آن به برخوردهای فیزیکی و تهدید و ... مبادرت می‌نمایند و متأسفانه بزرگان این جریان رسماً‌ برای رفع این مسائل موضع‌گیری نمی‌کنند بلکه گاهی در عمل ترغیب و تأیید نیز می‌نمایند.

کار بدینجا کشید که بزرگان فقهای اهل عرفان را رسماً به رقص و موسیقی و فسق و فجور نسبت داده و اعاظمی چون مرحوم ملاصدرا و اتباعش تا حضرت آیة الله قاضی و محقق کمپانی و علامه طباطبائی و آیة الله العظمی خمینی و علامه طهرانی قدس الله اسرارهم و علامه حسن زاده مدظله و ... را شیطان و شیطان‌پرست و مهدور الدم و گوساله‌پرست و ... نامیدند و عکس برخی از ایشان را در کنار پدران شیطان پرستی منتشر نمودند و بارها هشتک زدند که مشهد مسلخ اینها خواهد شد.

در برابر این امور بر هر انسان مؤمنی واجب است که سکوت را شکسته و به نهی از منکر بپردازد.

چندی پیش نیز حقیر در پی افزایش دوباره برخوردهای زشت و شنیع ارادتمندان این جریان و پس از بیان افتراءاتی جدید در محفلی علمی و علنی به اسم مناظره، جملاتی در سنجش عیار علمی مخالفان عرفان و توحید عرض نمودم و دعوت کردم که نمایندگانشان را معرفی کنند تا به جای اتهام زنی و سب و نفرین، به گفتگوهای مستمر علمی بپردازند.

سه گروه از بیان این حقائق رنجیده شده و شروع به توبیخ و سرزنش این ناچیز نموده و یادداشت و اطلاعیه دادند:

گروه اول کسانی که واقعاً‌ از شرائط و موضوع بی‌خبرند و گمان نموده‌اند که کسی جهت اغراض نفسانی زبان به اعتراض به برخی از محترمین گشوده و از حریم ادب بیرون رفته است. عذر این گروه در سرزنش مقبول است چون از وضعیت موجود بی‌خبرند و حقیر متواضعانه از دلسوزیشان تشکر می‌نمایم. امیدوارم که عن قریب گزارشی از بهتانها و افتراءات طرح شده از سوی جریان تفکیک و برخی از فعالیتهای پشت پرده قابل نشر در اختیار این عزیزان قرار ‌گیرد تا بتوانند با اطلاعات بیشتری قضاوت نمایند و بدانند که در شهر چه می گذرد و در چنین شرایطی آنچه انجام شده از اقل مراتب نهی از منکر است.

گروه دوم با علم به شرائط بر اساس تمایلات شخصی _ و نه درد دین _ مبادرت به تخطئه این حقیر در نهی از منکر نموده و ندای وااسلاماه سر دادند. این عزیزان کجا بودند آن زمان که بعضی از بزرگان شهر بزرگان حکما و عرفا را منکر ضروریات دین خوانده و بالکنایة تکفیر می‌نمودند یا ادعا می‌کردند که همگی این بزرگان از ضروریات دین بی‌خبر بوده‌اند؟! اگر واقعاً‌ درد دین است کجا بودند هنگامی که رسماً در بالای منابر شهر و محافل درس و بحث و در کتابها‌، بزرگان حکمت و و عرفان و موحّدان حقیقی را مدافع بت ‌پرستی و گوساله‌پرستی معرفی میکردند و آنها را منکر "توحید در عبادت" شمرده و تکفیر می‌کردند؟!

چرا در تمام سالیان گذشته که باران سبّ و لعن و جسارت بر سر اولیاء الهی و عرفا و حکماء ریزان بود و صدها تعبیر زشت و ناروا نثار بزرگان می‌شد سکوت می‌کردند؟!

مگر نه این است که بسیاری از این عزیزان انقلاب اسلامی را قبول دارند و به بنیانگذار راحل انقلاب اسلامی قدس سره ارادت داشته و تولّی امر رهبر معظم انقلاب مدظله را هم پذیرفته‌اند؟ چرا هنگامی که معاندین، عارفانی را که مقبول و مورد تکریم هر دو رهبر انقلاب بوده بلکه بالاتر از آن، همه آحاد جامعه و جوانان را به آنها ارجاع می‌دهند، مورد فحاشی قرار دادند چرا این مصیبت‌نامه‌ها و شکوائیه‌ها و تهدید‌ها را در هنگام انتشار هتک حیثیت آن بزرگان عرضه نکرده و به سکوت محض برگزار کردند و اجازه دادند که مشهد مقدس و بخشی از حوزه علمیه آن از معارف الهیه باز بماند و عده‌ای جرأت کنند و آن را مسلخ اهل عرفان بنامند؟!

گروه سومی نیز در این میان فراموش کرده‌اند که خود متهمان قطعی اصلی این پرونده می‌باشند وبه جای تدارک خطاهای گذشته با لحنی حق به جانب به انتقاد از انجام فریضه نهی از منکر پرداخته‌اند.

حقیر به نوبه خود بارها عرض کرده‌ام که تنها راه خروج از این وضع اسفبار و بازگشت فضای حوزه علمیه و فضاهای مذهبی شهر به آرامش و راه ترک این معاصی، گشودن باب بحثهای علمی آزاد و عالمانه و روش‌مند در فضاهای نخبگانی، علمی و تخصصی همراه با آرامش و ادب است، نه تفرقه‌افکنی و طرح آنها در هیات های عزاداری و روی منبر و نزد مردم عادی و رسانه‌های غیرتخصصی.

بنده علی رغم آنکه اولویت خود را پرداختن به مباحث اثباتی (و نه سلبی) و انجام تحقیقات علمی برای حل آسیب های اجتماعی جامعه اسلامی بر اساس فقه شیعی می‌دانم، از باب وظیفه شرعی بارها آمادگی خود را برای گفتگو در زمینه فوق با سردمداران این جریان یا هر فردی که نماینده رسمی ایشان تلقی شود اعلام نموده‌ام و البته هر بار مخالفان با بهانه‌ای از آن طفره رفته‌اند و امید است از این پس تن به این سلسله مباحثات علمی بدهند تا برای همگان حق از باطل آشکار گشته و آنچه حقیقت رأی قرآن و عترت است روشن شود. و لذا باز هم عرض میکنم: "بینَنَا و بینَکم کتابُ اللهِ و سُنّةُ نبیّه و أهلِ بیتِه علیهم الصلوة و السلام".

چنانکه رسماً‌ از بزرگان این جریان تقاضا نموده‌ و می‌نمایم که خودشان ورود کرده و از این هجم انبوه فحش و ناسزا و تبلیغات تفرقه‌افکن جلوگیری کنند و اجازه ندهند که کار به مراجعه به محاکم قضائی برای حل و فصل رفتارهای ناشایست ارادتمندانشان ختم شود.

تمام آنچه عرض شد شواهد بسیار زیادی دارد اما از آنجا که در چند هفته پیش رو اولویت اول در نظام اسلامی پرداختن به مسأله انتخابات و براساس توصیه حکیمانه رهبر معظم انقلاب دام ظله تمرکز قوا برای تشویق عموم هم‌وطنان برای مشارکت حداکثری و پاسخ به شبهات در این عرصه است ،برای حفظ آرامش فضای فرهنگی وسیاسی، نشر همه این مطالب را به روزهای پس از انتخابات موکول می‌نمایم.

امید که بزرگان این جریان نیز تا آن زمان به جمع‌بندی لازم در این باب رسیده و نماینده خود را برای حضور در بحثها معرفی نمایند و از این پس به جای بدگوئی و اتّهام در غیاب افراد و کشاندن مباحث دقیق علمی به فضای‌های عمومی و رسانه‌های غیرتخصصی و سکوت در مقابل فحش‌دادن‌ها و برخوردهای فیزیکی، به گفتگوی همدلانه و علمی در حضور و در محافل کاملاً تخصّصی و نخبگانی بپردازند و در همین مدّت نیز برای جمع نمودن بساط فحش و ناسزاها در شبکه‌های اجتماعی و اظهار نظرهای بدون تخصّص و طعنه و اهانتها در منابر، اقدامات لازم را مبذول نمایند تا ان شاء الله شاهد اتّحاد قلوب همه شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام و همکاری و هم افزائی در راستای مقدمات ظهور حضرت بقیة الله الأعظم ارواحنا فداه باشیم.

خداوند متعال سایه با برکت نظام اسلامی و رهبر فرزانه آن را مستدام بدارد و ما را قدردان زحمات اولیای الهی و عالمان عامل و شهدائی که جان خود را نثار کردند تا اسلام ناب در جامعه بسط و گسترش پیدا کند، قرار دهد.

العبد شیخ محمدحسن وکیلی

۱۶ شوّال المکرم ۱۴۴۲

مطالب مرتبط:

مطالب جدید